2024-03-29T17:02:13Z
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=1293
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
مقایسه اثربخشی شناخت درمان مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر بهبود مؤلفههای کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به صرع کانونی
محمد
محمد پور
پروین
رفیعی نیا
پرویز
صباحی
محمود
نجفی
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) در مقایسه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) در بهبود کیفیت زندگی و مؤلفه های آن در بیماران مصروع صورت گرفت. طرح این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع گروه آزمایش و کنترل با پیشآزمون و پسآزمون همراه با دوره پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به صرع کانونی ساکن در آذربایجان شرقی که از ابتدای سال تا پایان دی ماه 1397به مراکز درمانی استان مراجعه کردهاند، تشکیل داد. با استفاده از نمونه گیری در دسترس و چندمرکزی، تعداد 40 نفر از میان بیماران معرفیشده از طرف مراکز درمانی، انتخاب و با همتاسازی از نظر سن، جنس و تحصیلات بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، جایگزین شدند. بیماران جایگزین شده در گروههای آزمایش و کنترل، در سه نوبت؛ یعنی پیش از مداخله MBCT و ACT و پس از آن و در مرحله پیگیری پرسشنامه کیفیت زندگی ویر و شربورن (SF-36) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) در مقایسه با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) در بهبود کیفیت زندگی و مؤلفه های آن در بیماران مصروع اثر بخش تر است. افراد مصروع با بکارگیری فنون MBCT می آموزند که به افکار منفی و نشخوارهای فکری، به عنوان انعکاسی از واقعیت نگاه نکنند و در مقابل، آن ها را به عنوان وقایع ذهنی ساده ای ببینند که می آیند و می روند تا از این طریق بتوانند بین این افکار و خود، گسلش ایجاد کنند و تمرکز زدایی افکار به وقوع بپیوندد. با این ترفند، فرد از افکار منفی رهایی یافته و اضطراب ناشی از عود حملات صرعی، بهبود می یابد و رفتارهای اجتنابی کاهش پیدا می کنند. بنابراین انتظار می رود کیفیت زندگی فرد، بهبود یافته و بیمار بتواند انطباق موثری با بیماری و شرایط پیش آمده ایجاد کند.
صرع کانونی
کیفیت زندگی
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT)
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT)
2022
09
30
1
18
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10630_bf4ff566afb8006c866bfc6200980b05.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
آیا اختلال نقص توجه/بیش فعالی، دارای سه نمود است؟ SCT: زیرگروه دیگری از اختلال نقص توجه/بیش فعالی
نعیمه
ماشینچی عباسی
اختلال نقص توجه/بیشفعالی در حال حاضر، بعنوان یک اختلال عصبتحولی درنظر گرفته میشود. این اختلال، با سطوح شدید و نامناسب با سن بیتوجهی و بیشفعالی/ تکانشگری مشخص میشود که حداقل دو زمینه زندگی برای بیش از 6 ماه وجود دارند. تا به امروز، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) تشخیصی را که در حال حاضر اختلال نقص توجه/بیشفعالی (ADHD) نامیده میشود، مبتنی بر نمود فنوتیپی علائم بیتوجهی و بیشفعالی/تکانشگری به زیرگروههایی تقسیم نموده است، به نحوی که جدیدترین ویراست یعنی DSM-5 از نمودهای بیتوجه (ADHD-I)، بیشفعال/تکانشگر (ADHD-H) و ترکیبی (ADHD-C) نام میبرد. به نظر میرسد که این مقولهها، به درستی، اکثریت کودکان با تشخیص ADHDH را فنوتیپ میکنند. با این حال، کودکانی وجود دارند که عمدتاً مشکلات توجهی را نشان میدهند، اما از نظر کیفی با افراد مبتلا به ADHD-I متفاوتند. در حالیکه این کودکان ممکن است چند نشانۀ بیتوجهی ADHD را نشان دهند، آنها را میتوان به بهترین شکل بواسطۀ خیالپردازی افراطیشان، گیجی،خوابآلودگی و تفکر یا رفتار کند مشخص نمود. اصطلاح بینظمی شناختی (SCT) برای توصیف این دسته از کودکان ابداع شد. هرچند، اقدامات اولیه در تعریف فنوتیپ SCT حاکی از آن است که کودکان حائز SCT ، شامل زیرمجموعۀ کودکان با ADHD-I هستند که میزان (نرخ) بالایی از بیتوجهی، اما علائم کمی از بیشفعالی- تکانشگری را نشان میدهند، اما پژوهشها بطور متقاعدکننده از این فرض حمایت نکرده و مورد تأئید قرار ندادهاند بلکه، پژوهش به تمرکز بر SCT بعنوان دستهای از علائم متمایز از حوزۀ نشانههای ADHD تغییر یافته است.
ADHD
Sluggish Cognitive Tempo (SCT)
ADHD-I
2020
06
20
19
33
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10888_b1173fd60b325a855271e814689d32d4.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
نقش میانجی ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در ارتباط عملکرد خانواده و موقعیت اقتصادی- اجتماعی با اعتیادپذیری جوانان
معصومه
اسماعیلی شهنا
بهزاد
شالچی
عزت اله
احمدی
اعتیاد یکی از مشکلات جدی دانشجویان میباشد که بهصورت گسترده موردمطالعه قرارگرفته است، بااینوجود توجه کمی به نقش ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی بهعنوان متغیر میانجی در این رابطه شده است. ازاینرو پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در ارتباط عملکرد خانواده و موقعیت اقتصادی- اجتماعی با اعتیاد پذیری جوانان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری بود. نمونه این پژوهش شامل ۴۵۲ نفر از دانشجویان (207 پسر و 245 دختر) دانشگاههای تبریز در سال تحصیلی 95-1394 بودند که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و پرسشنامههای شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، مقیاس سنجش کارکرد خانواده، موقعیت اقتصادی- اجتماعی و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی را تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری و به کمک نرمافزارهای SPSS 21 و LISREL 8/5 تجزیهوتحلیل شد. نتایج نشان داد که مدل طرحی شده از برازش بسیار خوبی با دادهها برخوردار بود و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی میتواند بهصورت معناداری نقش واسطهای در میان عملکرد خانواده و وضعیت اقتصادی با اعتیاد پذیری در جوانان ایفا نماید؛ بنابراین توجه به این امر میتواند بهعنوان الگویی مناسب، برای طراحی و تدوین برنامههای پیشگیری از گرایش به اعتیاد، مؤثر واقع شود.
کارکرد خانواده
موقعیت اقتصادی اجتماعی
ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی
اعتیادپذیری
جوانان
2020
06
20
34
49
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10874_bcb6c06eccffe13fabd43951eb36c1d7.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
مقایسه ویژگیهای روانسنجی مدلهای دارای مجانب پایین (3PL)، بالا (3Plu) و هر دو مجانب (4PL) براساس دادههای آزمونهای سراسری ورود به دانشگاه
جواد
محمدلو
بلال
ایزانلو
هدف پژوهش حاضر مقایسه ویژگیهای روانسنجی مدلهای لوجستیک دارای مجانب پایین(3PL)، مجانب بالا (3PLU) و مدل چهار پارامتری با هر دو مجانب پایین و بالا(4PL) است. مدل 3PL با افزودن مجانب پایین به مدل 2PL و مدل 4PL با افزودن مجانب بالا به مدل 3PL به دست میآید، با حذف مجانب پایین از معادله مدل 4PL، مدل 3PLU به دست میآید. به منظور مقایسه مدلها از دادههای شرکتکنندگان آزمون سراسری سال 1394 استفاده شد (گروه های علوم ریاضی فیزیک ، تجربی و انسانی). یک نمونه تقریبا 6000 نفری به صورت تصادفی انتخاب و تحلیل شد. برای تحلیل سوالها از بسته mirt در نرم افزار R استفاده شد. برازش در سطح مدل بر اساس شاخص DIC نشان داد که بجز شیمی در سایر آزمونها مدل 3PL نسبت به مدل 4PL مناسبتتر است. نتایج برازش در سطح مدل براساس شاخص بیز (BF) در کل با نتایج شاخص DIC همخوانی داشت. همبستگی بین نمرههای خام هر آزمون و توانایی برآورد شده آن بر اساس هر پنج مدل بالا است. توانایی برآورد شده مدلها تفاوت معناداری باهم نداشت. از نظر آگاهی در سطوح توانایی بالا، مدل 3 پارامتری نسبت به مدل 4 پارامتری آگاهیدهندهتر است. بطور کلی برای مدل 4 پارامتری نسبت به مدل 3 پارامتری مزیت خاصی پیدا نشد. مگر در سوالهای خاصی که برازش این مدل با آنها بهتر بود. البته تاثیر حجم نمونه بر نتایج مشخص نیست و لازم است در پژوهشهای آتی نتایج مدلها بر اساس حجم نمونه نیز مقایسه شوند.
نظریه سوال- پاسخ
مدل 4 پارامتری
مدل 3 پارامتری با مجانب پایین
مدل سه پارامتری با مجانب بالا
2020
06
20
50
66
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10875_2956c56bbf1ca7f2619bc4f37958fe97.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
اثربخشی حساسیتزدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد بر خودتنظیمی و نشانههای اختلالی نوجوانان مبتلابه اختلال استرس پس از سانحه و پیگیری 60 روزه
سیران
حشامی
شکوه السادات
بنی جمالی
شیرین
کوشکی
جواد
خلعتبری
بیتا
نصرالهی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان حساسیتزدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد بر خودتنظیمی و نشانههای اختلالی نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام گرفت. روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون –پس آزمون و پیگیری با گروه در لیست انتظار بود. جامعه آماریِ این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دوره متوسطه اول و دوم شهرستان سرپل ذهاب که در زمان وقوع زلزله آبان 1396در این شهرستان حضور داشتند، بود. به منظور اجرای پژوهش از جامعه آماری فوق پس از اجرای مقیاس شهروندی میسیسیپی (1988) و پرسشنامه خودتنظیمی بوفارد(1995)تعداد 30 نفرنوجوان واجد ملاکهای تشخیصی اختلال استرس پس از سانحه بر اساس طبقهبندی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، ویراست پنجم، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 تایی آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 6 جلسه 90 دقیقهای تحت درمان حساسیت زدایی ازطریق حرکات چشم و پردازش مجدد قرار گرفت. در نهایت اطلاعات با بهره گیری ازآزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که اندازهگیریهای نمره خودتنظیمی در سه زمان(پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری)در گروههای آزمایشی و کنترل، تفاوت معناداری باهم دارند (01/0P<) همچنین طبق نتایج، اندازهگیریهای نمره اختلال استرس پس از سانحه در سه زمان (پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری) در گروههای آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری را نشان داد.این نتایج بیانگر اثربخشی درمان حساسیتزدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد بربهبود خودتنظیمی و کاهش نشانههای نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه است.
حساسیتزدایی از طریق حرکات چشم وپردازش مجدد
خودتنظیمی
اختلال استرس پس از سانحه
نوجوانان
2020
06
20
67
83
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10876_5a0adb385b22a63cafd5aba8dcc3f937.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
تبیین قدردانی بر اساس ویژگیهای شخصیتی با واسطه گری خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان دوره متوسطه
سید مهدی
پورسید
سید رضا
پورسید
هدف این پژوهش تبیین قدردانی بر اساس ویژگیهای شخصیتی با واسطهگری خودکارآمدی تحصیلی بود. روش پژوهشی مورد استفاده در پژوهش حاضر، توصیفی-همبستگی بود. جامعهی آماری پژوهش حاضر را تمامی دانشآموزان دورهی دوم متوسطهی شهر یزد به تعداد 1180 نفر تشکیل دادند که در سال تحصیلی 97-1396 مشغول به تحصیل بودند. از میان جامعهی آماری، بر اساس دیدگاه کلاین (2015) که تعداد نمونه را 3 تا 5 برابر تعداد گویهها بیان میکند، 474 نفر (186 پسر و 288 دختر) به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند و مقیاس چند مؤلفهای قدردانی مورگان و همکاران (2017)، فرم کوتاه پنج عامل بزرگ شخصیت خرمائی و فرمانی (1393) و پرسشنامهی خودکارآمدی تحصیلی زاژاکووا و همکاران (2005) را تکمیل کردند. دادههای پژوهش با بهرهگیری از روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل پیشنهادی با دادههای پژوهش برازش مناسب دارد و از بین ابعاد شخصیتی به عنوان متغیر برونزاد توافقپذیری، برونگرایی و گشودگی به تجربه به طور مستقیم، وظیفهگرایی، گشودگی به تجربه و رواننژندگرایی به صورت غیرمستقیم با واسطهگری خودکارآمدی تحصیلی قادر به پیشبینی قدردانی شدند. نتیجه آن که ویژگیهای شخصیتی توافقپذیری، وظیفهگرایی، برونگرایی و گشودگی به تجربه، دانشآموزان را در برخورد با مسائل تحصیلی خودکارآمدتر میکند. در چنین شرایطی دانشآموزان در مسیر قدردانتر شدن پیش میروند.
خودکارآمدی تحصیلی
دانشآموزان دوره متوسطه
قدردانی
ویژگیهای شخصیتی
2020
06
20
84
98
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10877_93633916a4e7b9c29daca173c42e0d6a.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
اثربخشی زوجدرمانی تلفیقی سیستمی- روانپویشی- رفتاری بر سبک شنیداری زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره
سمیه
پورمیدانی
مهناز
مهرابی زاده هنرمند
سید اسماعیل
هاشمی
ذبیح اله
عباسپور
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی زوجدرمانی تلفیقی سیستمی- روانپویشی- رفتاری بر سبک شنیداری زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. طرح پژوهش از نوع طرح آزمایشی تک موردی یا تک آزمودنی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زوجهای ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال 1398 بودند. روش نمونهگیری به صورت در دسترس بود که 3 زوج دارای کیفیت زندگی زناشویی پایین انتخاب شدند و تحت مداخله زوج درمانی تلفیقی سیستمی- روانپویشی- رفتاری در 12 جلسه 5/1 ساعت قرار گرفتند. در این پژوهش از پرسشنامههای کیفیت ادراک شده ابعاد رابطه زناشویی (فلیچر و همکاران، 2000) و پرسشنامه سبکهای شنیداری (دوئل، 1997) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای ترسیم دیداری یا تحلیل نمودار گرافیکی، شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد شاخص پایا در مرحله درمان و پیگیری برای سبک تاملی و واکنشی معنیدار میباشد (05/0p<). درصد بهبودی کلی نیز نشان داد اثربخشی درمان تلفیقی سیستمی- روانپویشی- رفتاری بر سبک شنیداری زوجین ناسازگار بر اساس طبقهبندی بلانچارد در زنان در مرحله درمان و پیگیری، در طبقه بهبودی اندک و در مردان برای سبک تاملی در طبقه درمان موفق و برای سبک واکنشی در طبقه بهبودی اندک قرار گرفت که به طور کلی حاکی از موفقیت مداخله تلفیقی بر افزایش سبک شنیداری تاملی و کاهش سبک واکنشی در زوجین ناسازگار است.
زوج درمانی تلفیقی
سیستمی
روانپویشی
رفتاری
سبک شنیداری زوجین
2020
06
20
99
116
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10878_970210fbbb704053658b4f6a62b2480e.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
برازش مدل علی مبتنی بر پیشبینی رضایت زناشویی بر اساس سبک دلبستگی و ویژگی شخصیتی با میانجیگری ارتباط موثر همسران در زنان
رزیتا
پارپایی
حسن
امیری
مختار
عارفی
پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش مدل علی مبتنی بر رضایت زناشویی بر اساس سبک دلبستگی و ویژگی شخصیتی با میانجیگری ارتباط موثر همسران انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه ششم دبستانهای پسرانه و دخترانه شهر شیراز به همراه مادرشان در سال تحصیلی 1398ـ1397 تشکیل می-دادند. حجم نمونه بر اساس نمونهگیری تصادفی مبتنی بر سهم از نه منطقه آموزش و پرورش شهر شیراز به تعداد 260 نفر (مادر و کودک) انتخاب گردید. شرکت کنندگان پرسشنامه های سبک دلبستگی بزرگسالان، آزمون شخصیتی نئو، مقیاس زوجی انریچ و الگوی ارتباط همسران را همراه با مادرشان تکمیل کردند. داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS22 و AMOS23 تحلیل شدند. نتایج نشان از برازش نهایی الگوی ارائه شده دارد. یافتههای بدست آمده از پژوهش حاضر نشان داد سبکهای دلبستگی و ویژگی های شخصیتی با نقش میانجی ارتباط موثر همسران میتوانند رضایت زناشویی را تبیین کنند (P≤ 0/01). به طور کلی نتایج حاکی از آن بود که رضایت زناشویی تحت تاثیر عوامل درون فردی به ویژه ویژگی های شخصیتی و عوامل بین فردی مانند سبک های دلبستگی است. گفتنی است با افزایش ارتباط موثر در میان زوجین رضایت زناشویی بیشتر می شود.
سبک دلبستگی
ویژگی شخصیتی
رضایت زناشویی
ارتباط موثر همسران
2020
06
20
117
130
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10879_ed28a664498957f9f10bcf1e689d68f5.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
نقش واسطهای بلوغ اخلاقی در رابطه سبک دلبستگی با رفتارهای اخلاقی
سمیه
حسن نیا
راضیه
شیخ الاسلامی
هدف پژوهش حاضر، تبیین نقش واسطهای بلوغ اخلاقی (فراشناخت اخلاقی، هویت اخلاقی و کارآمدی اخلاقی) در رابطه سبک دلبستگی با رفتارهای اخلاقی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه یاسوج در سال تحصیلی 96-1395 بود که از بین آنها تعداد 524 دانشجو با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از مقیاس سبکهای دلبستگی (هازن و شیور، 1987)، مقیاس فراشناخت اخلاقی (مکماهون و گود، 2015)، مقیاس اهمیت هویت اخلاقی برای خود (آکینو و رید، 2002)، پرسشنامه کارآمدی اخلاقی (هانا و اولیو، 2010) و سیاهه رفتارهای اخلاقی (ثابت و همکاران، 1394) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها، روش مدلیابی معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار AMOS بهکار گرفته شد. یافتههای پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با واسطه همه مولفه های بلوغ اخلاقی، شامل فراشناخت اخلاقی و درونیسازی و نماد سازی هویت اخلاقی و کارآمدی اخلاقی، اثر غیر مستقیم و مثبت بر رفتارهای اخلاقی دارند. سبک دلبستگی دوسوگرا نیز از طریق دو مؤلفه فراشناخت اخلاقی و درونی سازی هویت اخلاقی، اثر غیر مستقیم و منفی بر رفتارهای اخلاقی داشت. همچنین، سبک دلبستگی اجتنابی با واسطه درونیسازی هویت اخلاقی به نحو غیر مستقیم و منفی، رفتار اخلاقی را تحت تأثیر قرار داد. علاوه بر این، سبک دلستگی ایمن اثر مستقیم و مثبت و سبک دلبستگی دوسوگرا اثر مستقیم و منفی بر رفتارهای اخلاقی نشان دادند. مطابق با نتایج پژوهش حاضر، برخورداری از دلبستگی ایمن انجام رفتارهای اخلاقی را تسهیل میکند.
سبک دلبستگی
رفتار اخلاقی
بلوغ اخلاقی
2020
06
20
131
155
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10892_757c0b3de61b3bd7827e7b4540a49e71.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
رابطه سبکهای دلبستگی ناایمن و افسردگی در اختلالات روانپزشکی سرپایی: نقش میانجی نشخوارفکری و بیش کلی گرایی حافظه شرحال
مریم
مبلی
علیرضا
مرادی
فائزه
غلامیان
مریم
مقدسین
نشخوارفکری و بیش کلی گرایی حافظه شرح حال از فرآیندهای شناختی موثر بر اختلالات روانپزشکی هستند، که در این پژوهش مورد توجه قرار گرفته اند. نشخوار فکری و بیش کلی گرایی حافظه شرح حال به عنوان راهبردهای شناختی ناسازگار در اختلالات مختلفی از جمله افسردگی مؤثر است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر میانجی نشخوارفکری و بیش کلی گرایی حافظه شرح حال در توضیح رابطه دلبستگی ناایمن(دلبستگی اضطرابی و اجتنابی) و افسردگی است. در این پژوهش 110 نفر مبتلا به اختلالات افسردگی، وسواسی-اجباری و اضطرابی از بیمارستان روزبه به صورت دردسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. افراد به پرسشنامه مقیاس پاسخ نشخوارفکری(RRS)، پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II)، پرسشنامه تجربیات در روابط نزدیک(ECR-R) و آزمون حافظه شرح حال(AMT) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار SmartPLS3 و SPSS24 انجام شد. نتایج نشان داد که نشخوارفکری به عنوان متغیر میانجی در رابطه دلبستگی اضطرابی و افسردگی تأثیرگذار است(p<0/05). همچنین بیش کلی گرایی حافظه شرح حال، به عنوان متغیر میانجی در رابطه بین دلبستگی اجتنابی و افسردگی مطرح است(p<0/05). براساس نتایج این تحقیق مشخص شد که نشخوارفکری و بیش کلی گرایی حافظه شرح حال، بر رابطه دلبستگی ناایمن و علائم افسردگی در اختلالات روانپزشکی مؤثر است.
افسردگی
بیش کلی گرایی حافظه شرح حال
نشخوارفکری
دلبستگی ناایمن
2020
05
21
156
168
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10894_58241366d1fabeef7cbe9173bf8e6e98.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
رابطه علی سیستم فعالساز رفتاری و بازداری رفتاری با گرایش به رفتار رانندگی خطرناک با میانجیگری ادراک خطر در رانندگی و سبکهای تصمیمگیری در رانندگان شهر اهواز
غلامحسین
مکتبی
این پژوهش با بررسی رابطه بین سیستم فعالساز رفتاری و بازداری رفتاری با رفتار رانندگی خطرناک با میانجیگری ادراک خطر در رانندگی و سبکهای تصمیمگیری در رانندگان شهر اهواز انجام شده است. این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی-رابطه علی میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی رانندگان شهر اهواز در سال 1397 بود که از میان آنها 250 نفر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارهایSPSS و AMOS استفاده شد. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامههای سبکهای تصمیمگیری (اسکات و بروس، 1995)، ادراک خطر در رانندگی (هربرک و گلدون، 2013)، رفتار رانندگی خطرناک (هربرک و گلدون، 2013) و سیستم بازداری و فعالسازی رفتاری (BIS/BAS) (کارور و وایت، 1994) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مسیر مستقیم سیستم بازداری رفتاری با ادراک خطر در رانندگی و رفتار رانندگی خطرناک معنیدار نشد. اما دیگر مسیرهای مستقیم دیگر رابطه معنیداری با رفتار رانندگی خطرناک داشتند. همچنین نتایج تحلیل بوتاستراپ برای بررسی فرضیههای غیرمستقیم نشان داد که ادراک خطر و سبکهای تصمیمگیری (وابسته و آنی) توانستند نقش میانجیگری را بین سیستم فعالساز رفتاری و بازداری رفتاری با رفتار رانندگی خطرناک ایفا کنند.
سیستم فعالساز رفتاری
بازداری رفتاری
سبکهای تصمیمگیری
ادراک خطر رانندگی
رفتار رانندگی خطرناک
2020
06
20
169
180
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10896_ddc61616d3037e10bfe89d0a5a7f92cc.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
روابط ساختاری سرمایه روان شناختی و امید به زندگی با میانجیگری مولفههای کیفیت و رضایت از زندگی میانسالان
غلامحیدر
نیکخو
خلیل
اسماعیل پور
منصور
بیرامی
تورج
هاشمی
هدف : هدف تحقیق بررسی روابط ساختاری سرمایه روان شناختی با میانجی گری مولفه های کیفیت زندگی و رضایت زندگی بر میزان امید به زندگی میان سالان بود.روش:در این پژوهش با استفاده از روش همبستگی، اعضای نمونه از بین جامعه میان سالان استان آذربایجان غربی (536218=N )، به تعداد 744 نفر میانسال (به طور مساوی از هر دوجنس) با استفاده روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاسهای اندازه گیری امید به زندگی (LES)، کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز (PCQ)و رضایت از زندگی(SWLS) جمع آوری شد. برای تحلیل روابط ساختاری از روش مدلیابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان داد: متغیر سرمایه روان شناختی با میانجی گری مولفه های کیفیت زندگی ورضایت از زندگی با اثرات کل (اثرات مستقیم و غیر مستقیم) 69/0 توانست 48/0 از کل واریانس (تغییرات) متغیر نهایی امید به زندگی میانسالان را تبیین کند(001/0p<).بطورکلی، تحلیل دادهها نشان داد که مدل اندازهگیری شده از برازش قابل قبولی برخوردار است .نتیجه گیری : آن جا که سرمایه روان شناختی با میانجیگری مولفههای کیفیت زندگی و رضایت زندگی تاثیر مثبت و معناداری در تغییرات امید به زندگی میانسالان دارند. براین اساس، هر چه میزان کیفیت زندگی و رضایت از زندگی در اثر متغیر سرمایه روان شناختی افزایش یابد، میزان امید به زندگی میان سالان ارتقاء خواهد یافت.
امید به زندگی
کیفیت زندگی
رضایت از زندگی
سرمایه روان شناختی
2020
06
20
181
202
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10897_056fce808fb8788e592f042530576b23.pdf
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2717-3852
1399
15
57
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و شناختی-رفتاری بر افسردگی، تابآوری و کیفیت زندگی زنان مطلقه افسرده
آرمان
عزیزی
انور
دستباز
صالح
حسینی
محمدرضا
عابدی
زنان مطلقه فشار روانی و عواطف منفی بیشتری را تحمل میکنند و زندگیشان سرشار از تنش است. هدف این پـژوهش مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت و شناختی-رفتاری بر افسردگی، تابآوری و کیفیت زندگی در زنان مطلقهی افسرده بود. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی بهصورت پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقهی مراجعهکننده به مراکز مشاوره در سال 1397 شهرستان سنندج بودند. از این تعداد نمونهای 45 نفرِ بهصورت تصادفی در سه گروه درمان فراشناخت، درمان شناختی- رفتاری و گروه کنترل، جایگزین شدند. در ابتدا در هر سه گروه پرسشنامه افسردگی، تابآوری و کیفیت زندگی اجرا شد. سپس گروه آزمایش اول طی 8 جلسه 2 ساعته درمان فراشناخت و گروه آزمایش دوم طی 8 جلسه 2 ساعته درمان شناختی- رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. سپس هر از سه گروه پسآزمون اجرا شد. دادهها با استفاده از روش تحلیل کورایانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که هر دو روش تأثیر مطلوبی بر ارتقاء کیفیت زندگی و تابآوری همچنین کاهش افسردگی زنان مطلقه داشتهاند، اما درمان فراشناخت نسبت به درمان شناختی- رفتاری، در کیفیت زندگی تأثیر بیشتری داشت اما در افسردگی و تابآوری بین دو روش درمانی تفاوت معناداری یافت نشد.
فراشناخت
شناختی- رفتاری
کیفیت زندگی
تابآوری
طلاق
2020
06
20
203
217
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_10891_67aeaf96a96a876e6afa02addb293127.pdf