دانشگاه تبریز
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2322-3340
4
13
2009
04
21
رابطهی ابعاد شخصیت و جهتگیری مذهبی
1
14
FA
هادی
بـهرامی احسان
دانشگاه تهران
سعید
پورنقاش تهرانی
دانشگاه تهران
بهمنظور بررسی روابط بین جهتگیری مذهبی و شخصیت براساس نظریهی آیزنک، 80 آزمودنـی که 40 نـفر آنان زن و 40 نفر دیگر مرد بودنـد، بهصورت تصادفی انتخاب شدند. آزمودنیها به پرسشنامهی شخصیت آیزنک پاسخ دادند. همچنین بهمنظور ارزیابی جهتگیری مذهبی، مقیاس جهتگیری مذهبی بهرامی احسان، اجرا شد. این مقیاس چهار بُعد جهتگیری مذهبی، سازمان نایافتگی مذهبی، بیشارزندهسازی و کامجویی را ارزیابی میکند. <br />نتـایج این پژوهش نشان داد که بیـن زنان و مردان در زیـرمـقیاسهای نـوروزگرایـی، روانپریشخویی و سازماننایافتگی مذهبی، تفاوت وجود دارد. همچنین بین روانپریشخویی، نوروزگرایی و جهتگیری مذهبی روابط معکوسی بهدست آمد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که متغیرهای جمعیتشناختی در کنار متغیرهای نوروزگرایی و روانپریشخویی قادر به پیشبینی جهتگیری مذهبی نیستند. تحلیل رگرسیون نشان داد که روانپریشخویی و نوروزگرایی با جهتگیری مذهبی رابطهی منفی داشته و متغیرهای جمعیتشناختی سهمی در این میان ندارند.
شخصیت؛ جهتگیری مذهبی,روانپریشخویی,نوروزگرایی؛ سازمان نایافتگی مذهبی؛ بیشارزنده-سازی مذهبی
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4238.html
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4238_8e70e3ba287583968e9cceac5de22cca.pdf
دانشگاه تبریز
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2322-3340
4
13
2009
04
21
تأثیر آموزش برنامهی فرزندپروری مثبت بر کاهش اختلالات برونیسازی شده در کودکان هفت تا 10 ساله
15
36
FA
محسن
جلالی
دانشگاه پیام نور
الناز
پوراحمدی
دانشگاه پیام نور
جلیل
باباپور خیرالدین
0000-0001-9163-6386
دانشگاه تبریز
babapourj@yahoo.com
محمدرضا
شعیری
دانشگاه شاهد
پژوهش حاضر جهت بررسی تأثیر آموزش مدیریت والدین براساس برنامهی فرزندپروری مثبت (3P) بر کاهش اختلالات برونیسازی شدهی دانشآموزان پسر 7 تا 10 سالهی شهرستان نهاوند، انجام شده است. این مطالعه از نوع شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل است و جامعهی مورد مطالعهی آن دانشآموزان پسر 7 تا 10 سالهی دبستانهای پسرانهی شهرستان نهاوند میباشند. نمونهگیری به روش خوشهای انجام شد و مادران 28 نفر از کودکانی که نمرهی مشکلات برونیسازی شدهی آنها در فهرست رفتاری کودک (CBCL) بالاتر از نقطهی برش (64=T) بود، انتخاب شده و به دو گروه آزمایش (14n<sub>=</sub>) و کنترل (14n<sub>=</sub>) تقسیم شدند. سپس برنامهی فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسهی آموزشی120 دقیقهای برای آزمودنیهای گروه آزمایش اجرا شد. سپس مجدداً فهرست رفتاری کودک توسط مادران هر دو گروه تکمیل شد. در نهایت دادههای بهدست آمده با استفاده از روش U من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل دادهها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان جلسات آموزش برنامهی فرزندپروری مثبت، کاهش معناداری در نمرات زیر مقیاسهای رفتار پرخاشگرانه (05/0P<)، رفتارهای قانونشکنانه (01/0P<) و نیز نمرهی کلی مشکلات برونیسازی شده (01/0P<) پیدا کرده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که آموزش برنامهی فرزندپروری مثبت سبب کاهش اختلالات برونیسازی شده در کودکان مبتلا میشود.
برنامهی فرزندپروری مثبت,اختلالات برونیسازی شده,کودک,CBCL,TRF
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4239.html
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4239_449de7e50d756bb8c257777de4e634cc.pdf
دانشگاه تبریز
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2322-3340
4
13
2009
04
21
تأثیر ارزیابی مجدد و فرونشانی تجارب هیجانی منفی بر ناقرینگی EEG پیشانی مغز براساس ابعاد نورزگرایی و برونگردی
37
71
FA
جعفر
حسنی
دانشگاه تربیت مدرّس
hasanimehr57@yahoo.com
پرویز
آزاد فلاح
دانشگاه تربیت مدرّس
azadfallahparviz@gmail.com
سیّدکاظم
رسول زاده طباطبایی
دانشگاه تربیت مدرّس
حسن
عشایری
دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارزیابی مجدد و فرونشانی تجارب هیجانی منفی بر فعالیت ناحیهای قطعهی پیشانی مغز با نگاه به ابعاد برونگردی و نورزگرایی میباشد. بدین منظور، براساس نمرات انتهایی توزیع ابعاد بـرونگردی و نورزگرایـی نسخهی تجدیدنظرشدهی پرسشنامهی شخـصیتی آیسنک و مـلاکهای ورود، چهار گروه20 نفری (شامل برونگرد، درونگرد، نورزگرا و پایدار هیجانی) از جامعهی دانشجویان پسر انتخاب شدند. تمام آزمودنیها راستبرتر متجانس (در دست، پا و چشم) بودند. برای ارزیابی فعالیت نواحی پیشانی مغز در خلال ارزیابی مجدد و فرونشانی تجارب هیجانی منفی، آزمودنیها قطعه فیلمهای برانگیزانندهی هیجانهای منفی را مشاهده نمودند. در حالت ارزیابی مجدد، از آنها خواسته شد در حین تماشای فیلم، دربارهی فیلم بهگونهای غیرهیجانی فکر کنند و در حالت فرونشانی، بهشیوهای رفتار کنند که اگر شخصی آنها را نگاه کند، به این نکته پی نبرد که چه چیزی را احساس میکنند. در طی این مراحل، EEG از نواحی مختلف قطعهی پیشانی مغز ثبت شد. نتایج نشان داد که فرونشانی تجارب هیجانی منفی منجر به افزایش فعالسازی قطعهی پیشانی راست مغز میگردد، این افزایش در افراد درونگرد و نورزگرا بیشتر از افراد برونگرد و پایدار هیجانی میباشد. همچنین نتایج نشان داد که ارزیابی مجدد تجارب هیجانی منفی موجب فعالسازی نقاط متفاوت قطعهی پیشانی مغز براساس ابعاد شخصیتی میشود. در مجموع، یافتهها دلالت بر این دارند که ابعاد نورزگرایی و برونگردی نقش تعدیلگری در مکانیسمهای فعالیت مغزی راهبردهای ارزیابی مجدد و فرونشانی نظمجویی هیجان دارند و این راهبردها تأثیر متفاوتی بر فعالیت ناحـیهای قطعهی پیشانی مـغز دارند. باتوجه به نتــایج پژوهش، مــیتوان گفت که راهبردهای متفاوت نظمجویی هیجان براساس ابعاد شخصیتی متفاوت و فعالیت مغزی متعاقب آن، چشماندازهای جدیدی را در زمینههای آسیبشناسی، پیشگیری، درمان و سایر زمینههای پژوهشی به میان میآورد.
نظمجویی هیجان,ارزیابی مجدد,فرونشانی,ناقرینگی EEG پیشانی,برونگردی,نورزگرایی
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4240.html
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4240_6af25d9bbdf2cae6f876406bd5d5bdbf.pdf
دانشگاه تبریز
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2322-3340
4
13
2009
04
21
هوش و دلبستگی: تحلیلی بر خود تنظیمگری عاطفی/رفتاری کودکان تیزهوش، عقب ماندهی ذهنی و عادی
73
101
FA
زینب
خانجانی
0000-0002-9692-9660
گروه روانشناسی دانشگاه تبریز
zeynabkhanjani@yahoo.com
مطالعهی حاضربه بررسی نقش هوش بر خودنظمبخشی عاطفی و رفتاری کودکان میپردازد. برای این منظور رابطهی هوش با ایمنی دلبستگی، سبکهای دلبستگی (ایمن، دوسوگرا، اجتنابی، آشفته، سرگشته) و مشکلات رفتاری کودکان عقبماندهی ذهنی خفیف (70-50=IQ)، تیزهوش (140-125=IQ) و عادی (110-95=IQ) بررسی گردید. همچنین رابطهی بین نوع و سبکهای دلبستگی با مشکلات رفتاری در سه گروه فوقالذکر کودکان بررسی گردید. آزمودنیهای این پژوهش شامل 91 کودک عقبماندهی ذهنی خفیف، تیز هوش و عادی شش و هفت ساله (از هـر دو جنس) شـهر تبریز بودند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمونهای اضطراب جدایی، مقیاس مشکلات رفتاری آخن باخ ، آزمون هوشی ریون پیشرونده و پرسشنامه محقق ساخته جمعیتشناختی بود. برای تحلیل آماری از تحلیل واریانس یک متغیری و آزمون LSD، آزمون t و آزمون خی دو استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان عقبماندهی ذهنی فقط در زیرمقیاس خود اتکائی آزمون اضطراب جدایی از دو گروه دیگر پایینتر بوده و تفاوت معنیداری با آنها دارند. یافتهی مهم دیگر آشکار ساخت که کودکان عقبماندهی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر ناایمنی دلبستگی قرار دارند. بین توزیع پراکندگی کودکان عقبماندهی ذهنی در چهار سبک دلبستگی در مقایسه با توزیع پراکندگی کودکان عادی تفاوت معنیدار بود. در حالیکه این تفاوت در بین کودکان عادی و تیزهوش مشاهده نشد. همچنین یافته دیگر نشان داد که کودکان عقبماندهی ذهنی بیش از کودکان عادی و تیزهوش در معرض خطر مشکلات رفتاری هستند. بالاترین میزان مشکلات رفتاری در دو سبک اجتنابی و دوسوگرا و در دو گروه عادی و تیزهوش مشاهده شد. در حالیکه بین سبکهای چهارگانهی دلبستگی کودکان عقبمانده از لحاظ مشکلات رفتاری تفاوت معنیدار وجود نداشت.
هوش,خود تنظیمگری عاطفی/ رفتاری,کودکان تیزهوش,عقبماندهی ذهنی,سبکهای دلبستگی,مشکلات رفتاری
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4241.html
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4241_712f5337c901750d052946e5331314da.pdf
دانشگاه تبریز
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2322-3340
4
13
2009
04
21
بررسی تأثیر تقلید حرکتی غیرگفتاری بر طول گفتهی کودکان 3 تا 9 ساله مبتلا به اوتیسم
103
115
FA
سیدمجید
رفیعی
گروه روانشناسی دانشگاه تبریز
منصور
بیرامی
2585501500020000
گروه روانشناسی دانشگاه تبریز
dr.bayrami@yahoo.com
حسن
عشایری
دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران
تورج
هاشمی
0000-0002-8353-6104
گروه روانشناسی دانشگاه تبریز
tourajhashemi@yahoo.com
پریچهر
احمدی
نورولوژیست و مدرس علوم اعصاب
زمینه و هدف: هدف از این پژوهش، بررسی رابطهی تقلید حرکتی غیرگفتاری با طول گفته کودکان اوتیستیک و تأثیر تمرینات تقلید حرکتی غیرگفتاری بر افزایش طول گفته, در این کودکان است. <br />روش بررسی: در مرحلهی نخست این مطالعه، که به روش مقایسهای صورت پذیرفت 22 کودک اوتیستیک و 30 کودک سالم شرکت داشتند و مطالعه بر روی نمونههای در دسترس انجام شد. در این مرحله، طول گفته دو گروه، مورد سنجش و مقایسه قرار گرفت. در مرحلهی دوم که مطالعه بهصورت تجربی و مداخلهای صورت پذیرفت، کودکان اوتیستیک بهطور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. سپس کودکان گروه آزمایشی، به مدت 60 روز، روزانه یک ساعت تحت تمرین تقلید غیرگفتاری قرار گرفتند. قبل و بعد از مداخله، طول گفته در دو گروه با استفاده از آزمون توصیف تصاویر سنجیده شد. در تحلیل دادهها از آزمون تی مستقل، رگرسیون و تحلیل کوواریانس بهره گرفته شد. <br />یافتهها: تفاوت معناداری در طول گفته کودکان سالم و اوتیستیک دیده شد P<0/01)). همچنین یافتهها حاکی است بین طول گفته و توانایی تقلید کلامی در کودکان اوتیستیک مورد مطالعه، همبستگی مثبت وجود دارد (884/0r<sub>=</sub>). بهعلاوه، دادهها حاکی از وجود تفاوت معنادار بین طول گفته دو گروه آزمایشی و کنترل پس از انجام مداخله میباشد (p< 0/01). <br />نتیجهگیری: در کودکان اوتیستیک بین طول گفته و تقلید حرکتی غیرگفتاری همبستگی مثبت و قوی وجود دارد و انجام تمرینات تقلید حرکتی غیرگفتاری، به افزایش طول گفته در این کودکان منجر میگردد.
اوتیسم,تقلید,طول گفته,گفتار,نورونهای آینه-ای
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4242.html
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4242_6c702fa8c74113b123243e90be11a8fd.pdf
دانشگاه تبریز
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2322-3340
4
13
2009
04
21
مقایسهی اثر بخشی طراحی آموزشی ملهم از سه نظریهی رفتارگرایی، شـناختگرایی، و ساختگـرایی در تغـییر نـگرشهـای اجـتماعی
117
137
FA
سیدمحمود
قاضی طباطبایی
گروه علوم اجتماعی دانشگاه تهران
جواد
حاتمی
گروه علوم تربیتی دانشگاه تبریز
hatamijm@gmail.com
هاشم
فردانش
گروه علوم تربیتی دانشگاه تربیت مدرس
آذر
مجدانیان
دانشگاه علامهطباطبایی
زهرا
اسلامی
دانشگاه تهران
پژوهش حاضر، با توجّه به اهمیت و تأثیر رویـکردهای رفـتارگرایی، شـناختگرایی و ساختگرایی در حوزهی فعالیتهای آموزشی و با هدف مقایسهی تأثیر هر یک از رویکردهای مذکور بر شکلگیری و تغییر نگرش دانشآموزان شکل گرفته است. روش پژوهش، طرح آزمایشی دو گروهی با پیشآزمون و پسآزمون است. جامعهی آماری پژوهش، تمام دانشآموزان پایه سوم راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی 84- 1383 بود. برای نمونهگیری از جامعهی هدف از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای استفاده شد و در نهایت، 12 کلاس (گروه) بهصورت تـصادفی انتخاب شدند که کلاسهای مورد آزمون مجموعاً شامل 306 نفر دانش آموز بودند. به منظور دستیابی به هدف پژوهش، یکی از درسهای تعلیمات اجتماعی سال سوّم راهنمایی براساس سه رویکرد رفتارگرایی، شناختگرایی و ساختگرایی به صورت برنامههای آموزشی کامپیوتری طراحـی و اجرا شـده است. جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامههای نگرشسنج انجام یافته و با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یک طرفه وآزمون تبعی LSD مورد تحلیل قرار گرفته و در سطح معنیداری 05/0 نتایج زیر حاصل شده است: 1ـ تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد ساختگرایی بر شکلگیری و تغییر نگرش دانشآموزان بیشتر از تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد شناختگرایی است (001/0P£). 2ـ تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر رویــکرد ساختگرایـــی بر شـکلگیری و تغییر نگرش دانشآموزان بیشتر از تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر رویکرد رفتار گرایی است (001/0P£). 3ـ تفاوت معنیداری در شکلگیری و تغییر نگرش دانشآموزانی که براساس رویکرد رفتارگرایی آموزش دیدهاند با دانشآموزانی که براساس رویکرد شناخت گرایی آموزش دیدهاند، وجود ندارد (05/0P£).
طراحی آموزشی,رویکردهای روانشناسی,تغییر نگرش,نگرشهای اجتماعی
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4243.html
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4243_b1d98c2a4881e3c38a14ea0eb6d49393.pdf
دانشگاه تبریز
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2322-3340
4
13
2009
04
21
بررسی عوامل شخصیتی، محیطی و سبک حل مسأله مؤثر بر فرار دختران از منزل
139
159
FA
زلیخا
قلی زاده
دانشگاه تبریز
عباس
بخشی پور
0000-0002-1820-8526
گروه روانشناسی دانشگاه تبریز
abbas_bakhshipour@yahoo.com
جلیل
باباپورخیرالدین
0000-0001-9163-6386
روانشناسی دانشگاه تبریز
babapourj@yahoo.com
در تحقیق حاضر نقش عوامل شخصیتی، محیطی و سبک حل مسأله مؤثر بر فرار دختران از منزل مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور 60 نفر از دختران 18 ـ 12 ساله در دو گروه 30 نفری فراری و عادی از نظر عوامل شخصیتی، سبک حل مسأله و عوامل محیطی مورد مقایسه قرار گرفتند. دخـتران فراری با مراجـعه بـه مرکز مداخله در بحران و خانهی سلامت از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و دختران عادی از طریق نمونهگیری تصادفی خوشـهای از بین مدارس راهنمـایی و دبیرستـان انتخـاب شـدند. آزمودنیها پرسشنامههای شخصیت نوجوان آیزنگ وسبک حل مسأله کسیدی و محقق ساخته جهت بررسی عوامل محیطی را تکمیل کردند نتایج پژوهش نشان داد که دختران فراری در بعد برونگرایی ـ درونگرایی و روانپریشخویی ـ کنترل تکانه تفاوت معنیداری با دختران عادی دارند. دختران فراری در سبک حل مسأله خلّاق تفاوت معنیداری با دختران عادی دارند. عوامل محیطی در فرار دختران از منزل مؤثر است. بین شخصیت و سبک حل مسأله دختران فراری رابطه وجود دارد و برونگرایی و روانپریشخویی حدود 33/0 از مؤلفهی مهارگری حل مسأله را تبیین کرد و برونگرایی حدود 10/0 از متغیر اعتماد در حل مسأله را تبیین کرد.
برونگرایی ـ درونگرایی,روانپریشخویی ـ کنترل تکانه,روانرنجورخویی ـ ثبات هیجانی و سبک حل مسأله
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4244.html
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4244_901c5fceb412700c3df916eef1e921b8.pdf
دانشگاه تبریز
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2322-3340
4
13
2009
04
21
بررسی تفاوت دختر و پسر در متغیرهای مرتبط به عملکرد ریاضی (خودپندارهی ریاضی، انگیزش یادگیری ریاضی و عملکرد قبلی ریاضی) و نقش آن بر پیشرفت ریاضی
161
190
FA
علیرضا
کیامنش
دانشگاه تربیت معلم تهران
نصیبه
پور اصغر
دانشگاه پیام نور مرکز گرمی
تحقیق حاضر به بررسی تفاوت جنسیتی در متغیرهای خودپندارهی ریاضی، انگیزش یادگیری ریاضی، پیشرفت ریاضی و عملکرد قبلی ریاضی در بین دانشآموزان دختر و پسر سال اول دبیرستان میپردازد. بدین منظور نمونهای تصادفی مرکب از 300 نفر از دانشآموزان دختر و پسر از دانشآموزان دختر و پسر از دانشآموزان منطقهی 6 تهران در سال تحصیلی 83-82 انتخاب شد و اطلاعات لازم از طریق اجرای مقیاس خودپنداره ریاضی و انگیزش یادگیری ریاضی و برای سنجش پیشرفت ریاضی و عملکرد قبلی ریاضی نمرات دانشآموزان استفاده شد. در بررسی اختلافات جنسیتی در اختلاف مدلها در نحوهی عملکرد دو جنس در متغیرهای مرتبط به یادگیری ریاضی از طریق بررسـی ضرایب مسیر بین دو مدل این نتیجه بهدست آمد که در مدل دختران برخلاف مدل کلی (هر دو جنس) و مدل پسران عملکرد قبلی ریاضی بیشترین اثر مستقیم را بر پیشرفت ریاضی دارد و در مدل پسران همانند مدل کلی، خودپنداره ریاضی بیشترین تأثیر را بر پیشرفت ریاضی دارد.
جنسیت ـ خودپنداره ریاضی,انگیزش یادگیری ریاضی,عملکرد قبلی ریاضی,پیشرفت ریاضی
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4245.html
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4245_950c2ae0524a103b2ac6350e5805b23e.pdf
دانشگاه تبریز
فصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی
2717-3852
2322-3340
4
13
2009
04
21
مقایسهی اثربخشی خودتنظیمی رفتار توجهی1، خودتنظیمی رفتار انگیزشی2 و خودتعلیمی کلامی3 بر نشانههای اختلال بیشفعالی همراه با نقص توجه 4
191
212
FA
علیرضا
مرادی
دانشگاه تربیت معلم تهران
تورج
هاشمی
0000-0002-8353-6104
دانشگاه تبریز
tourajhashemi@yahoo.com
ولی ا..
فرزاد
دانشگاه تربیت معلم تهران
منصور
بیرامی
2585501500020000
دانشگاه تبریز
dr.bayrami@yahoo.com
هادی
کرامتی
دانشگاه تربیت معلم تهران
dr.hadikeramati@gmail.com
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی آموزش خودتنظیمی رفتارهای توجهی، خود تنظیمی رفتارهای انگیزشی و خود تعلیمی کلامی بر نشانههای نقص توجه و بیشفعالی میپردازد. دانشآموزان پسر پایهی سوم ابتدایی مبتلا بهاختلال بیشفعالی هـمراه با نقص توجه شـهر تبریز بهعـنوان جامعهی مورد پژوهش انتخاب گردید. با بهرهگیری از روش غربالگری، مصاحبهی تشخیصی و پرسشنامهی علائم مرضی کودکان<sup>5</sup> (CSI-4) تعداد 40 دانشآموز مبتلا به اختلال بیشفعالی همراه با نقص، بهعنوان نمونه انتـخاب شدند و در گروههای چـهارگانه (خودتنظیمی رفتارهای توجهی، خودتنظیمی رفتارهای انگیزشی و خودتعلیمی کلامی و کنترل) جایگزین شدند. برای تحلیل نتایج، از روش تحلیل واریانس برای اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. نتایج تحلیلهای بهعمل آمده نشان دادند: الف) آموزش راهبردی خودتنظیمی رفتارهای توجهی اثرات معنادار بر کاهش نشانههای نقص توجه دانشآموزان مبتلا به اختلال بیشفعالی همراه با نقص توجه دارد. ب) آموزش راهـبردهای خودتنظیمی رفتـارهای انگیزشی و خودتعلیمی کلامی، اثرات معنادار بر کاهش نشانههای بیشفعالی دانشآموزان مبتلا به اختلال بیش فعالی دارند.
خودتـنظیمی رفـتارهای تـوجهی,خـودتنظیمی رفتـارهای انگیزشی,خودتعلیمی کلامی,نقص توجه,بیش فعالی
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4246.html
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_4246_f2a0b25e8cbc610cfe3363437190d11c.pdf