دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385282920130421Designing and Testing a Model of Some Antecedents and Consequences of Narcissistic Personality in Studentsطراحی و آزمودن الگویی از برخی پیشایندها و پیامدهای شخصیت خودشیفته در دانشجویان1234272FAوحیداحمدیکارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهوازمهنازمهرابیزاده هنرمنداستاد گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهوازیداللهزرگراستادیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهوازنسرینارشدیاستادیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید چمران اهوازحسنپالاهنگاستادیار گروه روانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکردJournal Article20151226The aim of this study was designing and testing a model of some antecedents and consequences of narcissistic personality. The sample of this study consisted of 314 students of Shahid Chamran University selected with multistage random sampling. Instruments were, Baumrind’s Parenting Style, Adult Attachment (AAI), Early Trauma, Narcissistic Personality (NPI-16), Ahvaz Aggression and Bell’s Social Adjustment Inventory. Structural equation modeling (SEM) was used for data analysis. The indirect effects were tested by using Bootestrap procedure in Preacher and Hayse Macro program. Results revealed that model with some modification had good fit with the data. Based on the tested structural equation modeling, authoritarian parenting was predictive of narcissism through avoidant attachment style. Moreover, Authoritative parenting style was predictive of narcissism through secure attachment style. Early trauma was predictive of narcissism. Also, narcissism was predictive of aggression and social maladjustment. The result obtained and the model presented in this study discussed in terms of other therapeutic and educational implications on narcissism. هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیشایندها و پیامدهای خودشیفتگی بود. نمونه این پژوهش شامل 314 نفر از دانشجویان دانشگاه شهیدچمران اهواز بود که بهروش تصادفی چندمرحلهای انتخاب شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامههای شیوههای فرزندپروری، سبکهای دلبستگی بزرگسال، تروماهای اوایل زندگی، شخصیت خودشیفته، پرخاشگری و سازگاری اجتماعی بود. ارزیابـی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی مـعادلات ساختاری (SEM) 16 انجام گرفت. همچنین جهت آزمودن فرضیههای واسطهای از روش بوتاستراپ استفاده شد. نتایج نشان دادند که الگو با برخی اصلاحات از برازش خوبی با دادهها برخوردار بود. شیوه فرزندپروری مستبدانه از طریق سبک دلبستگی اجتنابی بر خودشیفتگی اثر مثبت دارد. شیوه فرزندپروری مقتدرانه از طریق سبک دلبستگی ایمن بر خودشیفتگی اثر منفی دارد. تروماهای اوایل زندگی نیز بر خودشیفتگی اثر مثبت دارد. همچنین خودشیفتگی بر پرخاشگری و ناسازگاری اجتماعی اثر مثبت دارد. دربارهی مضامین درمانی و آموزشی نتایج و مدل ارائه شده خودشیفتگی در پژوهش حاضر به تفصیل بحث شده است.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385282920130421The Comparison of Dimensions of Women's Marital Satisfaction in Non-governmental and Government Jobs and Housewivesمقایسه ابعاد رضایت زناشویی زنان دارای مشاغل دولتی، آزاد و زنان خانهدار25414273FAخلیلاسماعیلپوراستادیار گروه روانشناسی دانشگاه تبریز0000-0001-6948-2077Journal Article20151226The current research sought to compare dimensions of women's marital satisfaction in non-governmental and government jobs and Housewives. To do so, 322 married women (152 housewives and 170 employed women), who were from Tabriz and have been living with their husbands, were selected. The data were gathered using a demographic information questionnaire and ENRICH Marital Satisfaction Questionnaire, and analyzed through MANOVA. Results showed that in many dimensions, (i.e. personality issues, communication, conflict resolution, financial management, leisure activities, sexual relationship, and friends and family) housewives were less satisfied than employed women. There was no significant difference between teachers and administrative employees, while non-governmental employees had lower marital satisfaction than governmental employees, in personality issues, conflict resolution, financial management, and leisure activities. Therefore, it was indicated that the highest rate of marital dissatisfaction is among housewives, and then non-governmental employee women. Based on these results, psychologists, counselors and all those who are engaged in issues of family and women’s employments, could take mentioned dimensions into account as potential problems of housewives and non-governmental employee women. پژوهش حاضر، در جهت تعیین تفاوت ابـعاد رضایت زناشویی زنان دارای مشاغل دولتی، آزاد و زنان خانهدار انجام شد. بدین منظور تعداد 322 زن متأهل (152 زن خانهدار و 170 زن شاغل) از شهر تبریز که با همسرشان زندگی میکردند، انتخاب شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه جمعیتشناختی جمعآوری و با روش تحلیل واریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد که زنان خانـهدار در مـقایسه با زنان شاغل در بیشتر زمینهها (نـگرش به ویژگیهای شخصیتی طرف مقابل، رضایت از ارتباط، حل تعارض، مدیریت مالی، فعالیتهای اوقات فراغت، روابط جنسی، و روابط با خویشاوندان و دوستان) از رضایت کمتری برخوردارند. بین کارمندان و فرهنگیان تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما زنان دارای مشاغل آزاد در مقایسه با مشاغل دولتی، از نظر نگرش به ویژگیهای شخصیتی همسر، حل تعارض، مدیریت مالی، و فعالیتهای اوقات فراغت، رضایت کمتری داشتند. بدین ترتیب روشن شد که بیشترین نارضایتی زناشویی مربوط به زنان خانهدار و در درجه دوم مربوط به زنان دارای مشاغل آزاد است. براساس نتایج این تحقیق، مشاوران و روانشناسان و افرادی که در زمینه اشتغال و مسائل مربوط به خانواده و زنان درگیر هستند، میتوانند ابعاد فوق را به عنوان مشکلات بالقوه زنان خانهدار و زنان دارای مشاغل آزاد مدنظر داشته باشند.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385282920130421Effectiveness of Self Regulation Training on Improvement of and Executive Functions Reading Performance in Dyslexicاثربخشی آموزش خودتنظیمی برکارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان43664274FAمنصوربیرامیدانشیار گروه روانشناسی دانشگاه تبریز2585501500020000Journal Article20151226Dyslexia is a situation in which the reading progress is lower than expectations regarding age, education and intelligence of child. The goal of this study was to investigate the effectiveness of self regulation training on improvement of executive functions and reading performance. For this purpose, 2 students (male) with dyslexia were selected by available sampling from one of LD centers in Tabriz city and received 10 sessions of self regulation training. The study was performed in single subject design using single base line plan with 2 weeks of follow up. Dyslexia test, Andre Rey and Wechsler’s digit span were used to evaluate student’s improvement. Results indicated that the cases improved in reading performance and executive functions. This improvement was stable during two weeks follow up. It can be Concluded that self regulation training was effective on reading performance and executive functions in dyslexic students.نارساخوانی حالتی است که در آن پیشرفت خواندن پایینتر از حد مورد انتظار، بر حسب سن، آموزش و هوش کودک میباشد. هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی خودتنظیمی بر کارکردهای اجرایی و عملکرد خواندن بود. بدین منظور دو نفر دانشآموز پسر نارساخوان به صورت نمونهگیری در دسترس از مراکز مشکلات ویژه یادگیری تبریز انتخاب شدند؛ و به مدت 10 جلسه آموزش خودتنظیمی دریافت نمودند. پژوهش در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط پایه منفرد و با پیگیری دو هفتهای به انجام رسید. به منظور ارزیابی پیشرفت این کودکان از آزمون خواندن، حافظه رقمی وکسلر آندره ری استفاده شد. نتایج نشان داد که آزمودنیها در عملکرد خواندن و کارکردهای اجرایی پیشرفت داشتند و این پیشرفت در پیگیری دو هفتهای پایدار بود. بنابراین میتوان نتیجه گرفتآموزش خودتنظیمی به بهبود عملکرد خواندن و کارکرد های اجرایی دانشآموزان کمک میکند.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385282920130421The Prediction of Life Satisfaction Based Personality Factors, Social Support and Spiritual Well-beingپیشبینی رضایت از زندگی بر اساس رگههای شخصیتی، حمایت اجتماعی و بهزیستی معنوی67874275FAمحمدرضاتمنائیفراستادیار گروه روانشناسی دانشگاه کاشان0000-0003-0858-7216اعظممنصوری نیکروانشناسی دانشگاه کاشانJournal Article20151226Needs satisfaction and following life satisfaction lead to desirable outcomes in developing societies. Life satisfaction as a comprehensive and general evaluate on is affected by various internal and external factors. The aim of the present study was investigating relationship among Personality Factors, social support and spiritual well being with life satisfaction. 250 subjects were selected by stratified sampling. Data were gathered using NEO-Five Factors Inventory (NEO-FFI), Satisfaction with Life Scale (SWLS), MOS-Social Support Scale (MOS - SSS) and Spiritual Well-Being Scale (SWBS). Data were analyzed by Pearson correlation and regression analysis. Results indicated significant relationship among personality factors, social support and spiritual well - being with life satisfaction. Regression analysis indicated that neuroticism is stronger predictor for life satisfaction. With respect to importance of internal and external factors related to students<sup>,</sup> life satisfaction, cognition of these factors can help understanding well-being and planning to increase their life satisfaction.در جوامع در حال توسعه، ارضای نیازها و به تبع آن، رضایت از زندگی آثار مطلوبی به همراه دارد. رضایت از زندگی به عنوان یک ارزیابی جامع و عـمومی، از عوامل مـختلف درونی و برونی تأثیر میپذیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی، حمایت اجتماعی و بهزیستی معنوی با رضایت از زندگی انجام گرفته است. نمونه پژوهش شامل 250 دانشجوی دختر و پسر بود که به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. به منظور جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه پنج عاملی شخصیت نئو (NEO-FFI)، مقیاس حمایت اجتماعی شربورن و استوارت (MOS-SSS)، مقیاس بهزیستی معنوی پالوتزین و الیسون (SWBS) و مقیاس رضایت زندگی داینر و همکاران (SWLS) استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام محاسبه شد. نتایج نشان داد که بین رگههای شخصیتی، حمایت اجتماعی و بهزیستی معنوی با رضایت از زندگی ارتباط معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که روان رنجورخویی پیشبینیکننده قویتری برای رضایت از زندگی است. با توجه به اهمیت مجموعه عوامل درونی و بیرونی مرتبط با رضایت از زندگی در دانشجویان، شناخت این عوامل به درک بهزیستی و برنامهریزی در جهت افزایش رضایتمندی آنان کمک مینماید.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385282920130421Effectiveness of Cognitive DistortionTraining on Marital Satisfaction in Women of Behzisty’s Counseling Centersبررسی تاثیر آموزش تحریفهای شناختی بر میزان رضایت زناشویی در زنان مراجعهکننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهر اصفهان در سال 1390891114276FAمریمجلوخوانیاندانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات گروه روانشناسی آذربایجانغربیعلیخادمیاستادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه، گروه روانشناسی0000-0002-6230-8428Journal Article20151226The purpose of this study was to examine the effect of cognitive distortions training on marital satisfaction in women. The sample was 60 married women who referred to Behzisti Counseling Centers in Isfahan. They were placed randomly in the experimental (30 people) and control group (30 people). Enrich marital satisfaction inventory was used. Cognitive distortion was assessed by cognitive distortion inventory and it was trained to experimental group in 6 sessions. Data were analyses by analysis of covariance and t-test by SPSS software. Results showed that cognitive distortions training improved marital satisfaction (P<0.001) and Cognitive distortions training reduced these distortions (P<0.001).هدف این پژوهش بررسی تاثیر آموزش تحریفهای شناختی بر میزان رضایت زناشویی در زنان بوده است. نمونه این تحقیق، 60 نفر از زنان متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهر اصفهان در سال 1390 بودند که به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از آزمون رضایت زناشویی انریچ استفاده شد. تحریفهای شناختی نیز پرسشنامه تحریفهای شناختی، سنجیده شد و در 6 جلسه تنظیم و به گروه آزمایش آموزش داده شد. دادهها با تحلیل کوواریانس و آزمون t بوسیله نرمافزار SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش تحریفهای شناختی، رضایت زناشویی را بـهبود بخشیده (001/0P<) و آموزش تحریفهای شناختی موجب کاهـش میزان این تحریفها شده است (001/0P<).دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385282920130421The Effects of Self-regulation Training on Preschoolers Problem Solvingتأثیر آموزش خودتنظیمی بر حل مسأله کودکان پیشدبستانی1131334277FAافسانهجلوهگرروانشناسی تربیتیحسینکارشکیاستادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهدمحسناصغرینکاحاستادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20151226The purpose of this study was to investigate the effects of self-regulation training on problem solving in preschool children. The study participants included 40 children 20 girls and 20 boys from Meybod city with mean age of 5 years and 6 months, were randomly assigned to experimental and which control group. A self-regulation training program was taught to the children in the experimental group for 20 hours by games and story therapy techniques. Three subscales of Arithmetic, Mazes and Block Design from Wechsler Pre-school and Primary scale of intelligence (WPPSI) were used as a measure of problem solving using Analysis of covariance. The difference between the experimental and control groups in the pre-test and post-test was significant (p<0.01). Although the boys were better at problem-solving tasks than the girls (p<0.01) but difference was not statistically significant for interaction of gender and intervention (p<0.01). In other words, effect of the education on boys and girls was the same. Regarding the effectiveness of self-regulation training in problem solving, it is essential that extensive programs be designed to promote children's problem solving ability with its content based on training Self-regulation. Training these skills will also be useful in the development of other cognitive domains.این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش خودتنظیمی بر حل مسأله در کودکان پیشدبستانی انجام شد. آزمودنیها شامل 40 کودک (20 دختر و 20 پسر) پیشدبستانی شهرستان میبد با میانگین سنی 5 سال و 6 ماه بودند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جای گرفتند. یک برنامه آموزش خودتنظیمی به مدت 20 ساعت روزانه به روشهای بازی و قصهدرمانی برای کودکان گروه آزمایش ارائه شد. جهت سنجش حل مسأله در کودکان از 3 خردهمقیاس هوش عملی وکسلر پیشدبستانی (WPPSI) که عبارتند از: مازها، مکعبها و حساب استفاده شد. دادههای به دست آمده با روش تحلیل کوواریانس نشاندهنده تفاوت معنادار بین میانگین نمرات حل مسأله در دو گروه آزمایش و گواه بوده است و تفاوت آموزش بر افزایش مهارت حل مسأله بر حسب جنسیت معنادار نبود. به عبارتی تأثیر افزایشی آموزش روی پسرها و دخترها به میزان یکسانی میباشد. با توجه به اثربخشی آموزش خودتنظیمی در حل مسأله لازم است برنامههای گستردهای با هدف ارتقای توانایی حل مسأله کودکان طراحی گردد که محتوای آن مبتنی بر آموزش خودتنظیمی باشد. آموزش چنین مهارتهایی در ارتقای سایر حیطههای شناختی هم مفید خواهد بود.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385282920130421Psychometric Characteristics of Millon Clinical Multiaxial Inventory-IIIویژگیهای روانسنجی پرسشنامه بالینی چند محوری میلون ـ31351624278FAمریمچگینیکارشناس ارشد سنجش و اندازهگیری، دانشگاه علامه طباطباییعلیدلاوراستاد و عضو هیأت علمی دانشگاه علامهطباطباییبنفشهغراییعضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایرانJournal Article20151226The aim of this study was to determine the psychometric characteristics of Millon Clinical Multiaxial Inventory. The research method was descriptive in which 774 participants (311 patients, 463 normals) were selected through purposeful and simple random sampling, respectively. For gathering data, Millon clinical multiaxial inventory was utilized. Analysis of data revealed that reliability of this inventory via test-retest were 0.611-0.793 in patients and 0.795-0.972 in normals. Reliability using chronbach’s alpha were 0.64-0.89. Positive prediction power for personality scales (0.13-0.47), for clinical scales (0.33-0.78), and negative prediction power for inventory (0.91-0.99), and total discrimination power (0.77-0.97) were found. In factor analyzing through principal factors and varimax rotation, 9 factors with eigenvalue more than 1 were found. They included: emotional distress, self-referring thoughts/paranoid projection, drug abuse, alcoholism, lack of emotional control/inhibition problems, rumination, sociability, trauma, passivity. On the basis of findings, it can be said that Millon clinical Multiaxial Inventory-III gas sufficient reliability and validity to be used among people with psychological disorders.هدف این پژوهش تعیین ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه بالینی چندمحوری میلون ـ 3[1] بود. روش این پژوهش از نوع توصیفی بود. آزمودنیهای پژوهش 774 نفر بودند (311 نفر بیمار و 463 نفر غیربیمار) که آزمودنیهای بیمار به روش نمونهگیری هدفمند و آزمودنیهای غیربیمار به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه بالینی چندمحوری میلونـ3 استفاده شد. تحلیل دادهها نشان داد که پایایی این پرسشنامه به روش آزمون ـ بازآزمون در گروه بیمار (793/0-611/0) و در گروه غیربیمار (972/0-795/0) و پایایی به روش آلفای کرانباخ (89/0-64/0) است. توان پیشبینی مثبت مقیاسهای شخصیتی (47/0-13/0) و مقیاسهای بالینی (78/0-33/0)، توان پیشبینی منفی آزمون (99/0–91/0) و توان تشخیص کل (97/0-77/0) بدست آمد. در محاسبات تحلیل عاملی به روش مؤلفههای اصلی و چرخش واریماکس 9 عامل با ارزش ویژه بیشتر از یک بدست آمد که عبارتند از: پریشانی هیجانی، افکار انتساب به خود/فرافکنی پارانوئید، اعتیاد به مواد، الکلیسم، عدم کنترل هیجانی/مشکلات بازداری، نشخوار فکری، اجتماعگرایی، تروما/ ضربه روانی و انفعال. مبتنی بر یافتهها میتوان گفت که پرسشنامه بالینی چندمحوری میلون ـ 3 از پایایی و روایی کافی جهت استفاده با جمعیت بیماران مبتلا به اختلال روانی برخوردار است.
<br clear="all" />
[1]. Millon Clinical Multiaxial Inventoy (MCMI-III)دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385282920130421Effectiveness of Cognitive Behavior-based Play Therapy on Anxiety and Self-steem of Children with Attention Deficit/Hyperactivity Disorder (ADHD) Childrenاثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری بر اضطراب و عزت-نفس کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی (ADHD)1631804279FAراحلهحسنیکارشناس ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساریبهراممیرزائیاناستادیار گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساریعلیرضاخلیلیاناستاد دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساریJournal Article20151226The study was carried out to investigate the Effectiveness of based on cognitive behavior-based play therapy on anxiety and self-esteem in children with ADHD.
In a semi_experimental design, children admitted to psychiatry center which received psychiatric diagnosis and suffered from compound type ADHD, were interviewed, child symptom inventory (CSI_4) was used too, families and additionally. 24 children were selected and assigned to experimental (12 subjects) and control group (12 subjects). Both experimental and control groups were included 6 boys and 6 girls with the age range 7 to 12. Before, implementing play therapy of approach, coper smith's self-esteem and spence's anxiety tests were administrated as pre_test. Then post_ test was done. Data were analyzed using analysis of covariance.
Findings revealed that play therapy, caused significant increase in the self-esteem of children with ADHD, but this therapeutic approach did not lead to significant reduction in anxiety symptom in children with ADHD. It can be noted that play therapy based on cognitive_ behavior approach an effective method to increase the self-esteem in children with ADHD.این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری بر اضطراب و عزتنفس کودکان مبتلا به ADHD انجام گرفت. با اعمال طرح شبهآزمایشی از میان کودکانی که به مراکز روانپزشکی سطح شهر مراجعه نموده و با تشخیص روانپزشک مبتلا به ADHD از نوع مرکب بودهاند، مصاحبه شد علاوه بر این جهت اطمینان از پرسشنامه علایم مرضی کودک (CSI-4) نیز استفاده شد. پس از اعلام آمادگی خانوادهها، 24 کودک به صورت غیرتصادفی انتخاب و در دو گروه 12 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در هر دو گروه آزمایش و کنترل تعداد 6 پسر و 6 دختر با دامنه سنی 7 تا 12 سال قرار گرفتند. پیش از اجرای بازی درمانی مبتنی آزمونهای عزتنفس کوپر اسمیت و اضطراب اسپنس به عنوان پیش آزمون اجرا گردید. پس از اجرای بازی درمانی، پسآزمون اجرا شد. نتایج با استفاده از روش کوواریانس تحلیل گردید. یافتهها نشان داد که بازی درمانی باعث افزایش معنیدار سطح عزتنفس کودکان ADHD میشود. ولی این رویکرد درمانی منجر به کاهش معنیدار علائم اضطراب کودکان ADHD نگردید. مبتنی بر یافتهها میتوان بیان داشت که بازی درمانی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری به عنوان یک روش مؤثر برای افزایش عزتنفس کودکان مبتلا به ADHD است.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385282920130421Attentional Bias in State and Trait Anxiety: A Dot-Probe Studyسوگیری توجه در اضطراب حالت، صفت: پارادایم ردیابی نقطه1811944280FAفاطمهشهامت دهسرخدانشجوی دکتری روانشناسی عمومی، دانشگاه فردوسی مشهدجوادصالحی فدردیدانشیار دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20151226There is strong evidence that high anxious individuals selectively attend to threatening information. But the results of attentional bias in trait and state anxiety is inconsistent in this filed.In this article, the authors were aimed to investigate the attentional bias in state and trait anxiety. In a causal- comparative research, 120 male and female students were selected randomly from Ferdowsi University. Instruments involving, State and Trait Anxiety Inventory (STAI) and Dot- Probe Test, were administered on the participants. The data of 76 (76/1% female) participants which determined as high and low trait and state anxious individuals were analyzed. The results of ANCOVA analysis showed that main effect of trait anxiety was significant (F<sub>(1,75)</sub>=8.174, p≤0.01,d=0.68), But there is no significant interaction between trait and state anxiety in interference scores in Dot-probe test. High trait anxious individuals selectively has Oriented Attention toward the threatening information. Attentional bias toward to threatening sources is correlated threatening information that is the component of hypervigilance in these persons.شواهد پژوهشی زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه افراد با اضطراب بالا به طور انتخابی به اطلاعات تهدیدکننده توجه میکنند. در این میان نتایج متناقضی در رابطه با سوگیری توجه در اضطراب صفت و حالت وجود دارد. در پژوهش حاضر هدف نویسندگان بررسی سوگیری توجه در اضطراب صفت و حالت است. پژوهش علی ـ مقایسهای 120 دانشجوی دختر و پسر از دانشگاه فردوسی بودند که به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دو ابزار پرسشنامه اضطراب صفت ـ حالت اسپیل برگر (STAI) و آزمون کامپیوتری ردیابی نقطه بر آزمودنیها اجرا شد. از میان شرکت کنندگان حاضر، دادههای مربوط به 76 آزمودنی (%1/76 مؤنث) که به عنوان اضطراب صفت و حالت بالا و پایین تعیین شده بودند، تحلیل گشت. تحلیل نتایج این پژوهش با روش تحلیل کوواریانس (ANCOVA) نشان داد که اثر اصلی مربوط به اضطراب صفت معنادار است (68/0=d، 006/0=p، 174/8= <sub>(75و1)</sub>F) اما اثر تعاملی مربوط به اضطراب حالت و تعامل این دو معنادار نمیباشد. بر این اساس افراد با اضطراب صفت بالا نسبت به اطلاعات تهدیدکننده سوگیری داشته و در برداشت توجه از این اطلاعات مشکل دارند. سوگیری توجه نسبت به منابع تهدید در اضطراب صفت بالا مرتبط با تمایل انتخابی به ردیابی اطلاعات تهدیدکننده است، که خود مؤلفهای از گوش به زنگی بالا در این افراد است.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385282920130421Effective of Strategic Training of Thinking on Critical Thinking in Studentsاثربخشی آموزش راهبردی تفکر بر تفکر انتقادی دانشآموزان1952164281FAاسکندرفتحی آذراستاد گروه علوم تربیتی دانشگاه تبریز0000-0001-7875-4986یوسفادیبدانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه تبریزتورجهاشمیدانشیار گروه روانشناسی دانشگاه تبریز.0000-0002-8353-6104رحیمبدری گرگریدانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه تبریز.0000-0001-7196-6601حسنغریبیدانشجوی دکترای روانشناسی تربیتی دانشگاه تبریز.Journal Article20151226The present research investigates the effects of strategic training of thinking on critical thinking in k-5 students. An experimental study, 80 students (40 female, 40 male) were selected through cluster sampling and assigned into experimental and control groups.
The experimental group received training of thinking session (15 sessions, each in one hour). Student’s critical thinking were assessed by Cornell critical thinking –x level scale, then wee compared. Data were analyzed through analysis of covariance (ANCOVA). Results revealed that training of thinking did have significant effect on critical thinking. Critical thinking can be increased via direct training of thinking, participating students in classroom tasks, and sharing them in thinking process.هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش راهبردی تفکر بر تفکر انتقادی دانشآموزان پایه پنجم دبستان بود. در یک طرح آزمایشی از بین دانشآموزان پنجم دبستان شهر سنندج 80 نفر (40 دختر و 40 پسر) به عنوان نمونه آماری به صورت خوشهای انتخاب شدند و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 15 جلسه و هر جلسه یک ساعت آموزش تفکر دریافت نمودند. تفکر انتقادی دانشآموزان هر دو گروه (آزمایش و کنترل) در دو مرحله پیش و پس از آموزش با ابزار آزمون سطحX کرنل مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج بیانگر این بود که آموزش تفکر تأثیر معنیداری بر افزایش تفکر انتقادی دارد. تفکر انتقادی مـیتواند از طریق آموزش مستقیم تـفکر در کلاس و مشارکت آزمودنـیها در بحثها و فعالیتهای کلاسی و نیز درگیر نمودن آنها در فرایند تفکر، افزایش یابد.