دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421رابطه استرس شغلی و کیفیت زندگی کاری معلمان تربیت بدنی استان آذربایجان شرقیرابطه استرس شغلی و کیفیت زندگی کاری معلمان تربیت بدنی استان آذربایجان شرقی1163964FAیعقوببدری آذریندانشگاه تبریزفاطمهعبدویدانشگاه تبریزآزادهاکبرزادهدانشگاه تبریزJournal Article20151205کیفیت زندگی کاری یکی از ضروریات انجام فعالیت افراد در سازمانها میباشد و استرس شغلی معلمان، تأثیر بسزایی بر کیفیت آموزشی میگذارد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه استرس شغلی و کیفیت زندگی کاری معلمان تربیت بدنی بود. این تحقیق، توصیفی همبستگی بوده و اطلاعات آن از طریق پرسشنامه استرس شغلی با پایایی (0.87=a) و کیفیت زندگی کاری با پایایی (0.91=a) جمعآوری گردید. تعداد 302 نفر طبق جدول مورگان به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. <br />یافتهها نشان داد بهطور کلی بین استرس شغلی و کیفیت زندگی کاری رابطه منفی و معنادار وجود دارد. تمامی ابعاد استرس شغلی به جز محیط فیزیکی با کیفیت زندگی کاری رابطه منفی و معنیدار دارند. تنها پیشبینیکنندههای مفید کیفیت زندگی کاری، ابعاد محدوده نقش و بیکفایتی نقش هستند و میتوانند 26% از تغییرات کیفیت زندگی کاری را پیشبینی کنند.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421نقش تعدیلکننده ناگویی هیجانی در رابطه بین سبکهای دلبستگی و شدت اختلال-های مصرف مواد17423965FAمحمدعلیبشارتدانشگاه تهرانسیده نجمهنوربخشرضارستمیJournal Article20151205نقص و نارسایی در مکانیسمهای تنظیم عواطف و هیجانها، سیستمهای پردازشی را تحت تأثیر قرار داده مشکلات جدی سلامت و اختلالهای روانشناختی میگردند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلکننده ناگویی هیجانی در رابطه بین سبکهای دلبستگی و شدت اختلالهای مصرف مواد انجام شد. در این راستا، صدوبیست و دو بیمار مرد مبتلا به اختلالهای مصرف مواد در این پژوهش شرکت کردند. از شرکتکنندگان خواسته شد مقیاس سبکهای دلبستگی بزرگسال (AAI)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (TAS-20) و شاخص شدت اعتیاد (ASI) را تکمیل کنند. دادههای پژوهش با استفاده از روشهای توصیفی آماری و تحلیل رگرسیون چندمتغیره سلسله مراتبی تعدیلی مورد بررسی قرار گرفتند. <br />نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با ناگویی هیجانی و شدت اختلالهای مصرف مواد رابطه منفی داشت و سبکهای دلبستگی ناایمن (اجتنابی و دوسوگرا) با ناگویی هیجانی و شدت اختلالهای مصرف مواد رابطه مثبت داشتند. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که ناگویی هیجانی رابطه بین سبکهای دلبستگی و شدت اختلالهای مصرف مواد را تعدیل میکند. در نتیجه نقش تعدیلکننده ناگویی هیجانی را میتوان بر حسب مکانیسمهای متنوعی چون ایجاد فاصله از هیجانهای منفی، خود درمانی و تسهیل روابط کلامی و هیجانی تبیین نمود.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421مقایسه تأثیر دو روش آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، بر پریشانی روانشناختی و راهبردهای شناختی تنظیم هیجان مادران کودکان عقبمانده ذهنی43593966FAمنصوربیرامیدانشگاه تبریز2585501500020000تورجهاشمی0000-0002-8353-6104عباسبخشی پوردانشگاه تبریز0000-0002-1820-8526مجیدمحمودعلیلودانشگاه تبریزعلیاقبالیدانشگاه تبریز0000-0001-8304-9616Journal Article20151205هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود نشانههای پریشانی روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان عقبمانده ذهنی در شهر تبریز بود. در این مطالعه شبه تجربی، جامعه آماری شامل مادران دانشآموزان عقبمانده ذهنی آموزشگاههای استثنایی شهر تبریز بود. پس از اجرای پرسشنامه افسردگی، اضطراب، استرس، از بین آنها، تعداد 60 نفر به شیوه تصادفی انتخاب شده و در دو گروه 30 نفره تقسیم شدند. گروه اول یک دوره درمان آموزش تنظیم هیجان را در 8 جلسه 2 ساعتی، دریافت کرد. گروه دوم در طول همین مدت، هشت جلسه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی کرد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای تنظیم هیجانشناختی (CERQ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS) بود. تحلیل نتایج با استفاده از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد که اثربخشی متغیرهای مستقل (آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی) بر متغیرهای وابسته افسردگی (01/5=F و 03/0=p) ، اضطراب (27/7=F و 01/0=p) و استرس (17/10=F و 00/0=p) معنیدار است. بنابراین میتوان گفت که روشهای درمانی آموزش تنظیم هیجان و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی این متغیرها اثر بخشی متفاوتی دارند. مقایسه دوبهدوی گروهها در متغیرهای وابسته نشان میدهد که در متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس تفاوت میانگین ها بین دو گروه معنیدار است و این تفاوت به نفع گروه آموزش تنظیم هیجان است. یعنی این روش تأثیر بیشتری روی آزمودنیها داشته است. در مجموع نتایج نشان میدهند که آموزش تنظیم هیجان میتواند در کاهش پریشانی روانشناختی مادران کودکان عقبمانده ذهنی موثر واقع شود.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421مدل استرس شغلی در محیطهای آموزشی - دانشگاهی61893968FAسیدصمدحسینیدانشگاه علامه طباطباییحمداللهحبیبیدانشگاه تبریزمحمدحسن پورJournal Article20151205در دهههای اخیر، موضوع استرس و آثار آن در سازمان یکی از مباحث اصلی مدیریت رفتار سازمانی را به خود اختصاص داده است. سالانه سرمایههای هنگفتی به علت فقدان سلامت جسمانی - روانی کارکنان، کاهش کارایی آنان و ترک شغل و تغییر شغل به دلیل استرس شغلی از دست میرود. این تحقیق به منظور بررسی عوامل ایجاد کننده استرس شغلی کارکنان و ارائه مدل استرس شغلی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان دانشگاه تبریز به تعداد 918 نفر و حجم نمونه آماری به تعداد 273 نفر میباشد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود. به منظور تقلیل متغیرهای اندازهگیری شده از روش تحلیل عاملی استفاده گردیده؛ و تعداد 10 عامل ایجاد استرش شغلی مشخص شدند. بعد از شناسایی عوامل ایجاد کننده استرس شغلی، با استفاده از آزمون فریدمن میزان اثرگذاری هر یک از عوامل بر استرش شغلی افراد مورد مطالعه به شرح زیر اولویتبندی گردید: 1-عوامل سازمانی 2- فرهنگ و بافت سازمانی 3- خط مشی سازمانی 4- فشار نقشها 5- عوامل ساختاری 6- عدم امنیت شغلی/ مالی 7 -ناپایداری 8- روابط بین فردی 9- شایستگی نقش و 10- تطبیق با شرایط شغلی.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421تفاوتهای جنسیتی در برآوردهای شخصی از هوشهای چندگانه در جامعه دانشجویان911103969FAاکبررضاییدانشگاه پیام نور آذربایجان شرقیعلیمحمدزادهدانشگاه پیام نور آذربایجان شرقیجوادمصرآبادیدانشگاه شهید مدنی آذربایجانخلیلاسماعیل پوردانشگاه تبریزJournal Article20151205هدف پژوهش حاضر مقایسه تفاوتهای جنسیتی در برآوردهای شخصی از هوشهای چندگانه در جامعه دانشجویان بود. بدین منظور تعداد 268 نفر (184 زن و 84 مرد) از دانشجویان علوم انسانی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای و خوشهای چندمرحلهای به شیوه تصادفی انتخاب شدند و برای گردآوری اطلاعات از دانشجویان گروه نمونه خواسته شد تا پرسشنامه هوشهای چندگانه که شامل 8 خردهمقیاس هوش زبانی یا کلامی، منطقی- ریاضی، فضایی، موسیقایی، بدنی-جنبشی، درونفردی، میانفردی و طبیعتگرایانه بود، تکمیل کنند. دادهها با استفاده از روش تحلیل چندمتغیری کوواریانس (MANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که پس از کنترل آماری اثر سن، تفاوتهای معنیداری بین برآوردهای شخصی دانشجویان زن و مرد در هوش زبانی یا کلامی، هوش بدنی- جنبشی، هوش میانفردی، هوش درونفردی و هوش طبیعتگرایانه وجود داشت. میانگین نمرههای دانشجویان مرد در تمامی این خردهمقیاسها بیشتر دانشجویان زن بود. در این مقاله نتایج پژوهش حاضر مورد بحث قرار گرفت.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421Relationship between Worry, Rumination and Metacognitive Beliefs and Major Depressive Symptomsرابطه نگرانی و نشخوار فکری با باورهای فراشناختی و نشانگان افسردگی اساسی1111243970FAعلیسلیمانیفرامرزسهرابیدانشگاه علامه طباطبایی0000-0003-0293-6120جمالشمسدانشگاه شهید بهشتیJournal Article20151206The present study aimed to determine the relationship between metacognitive beliefs and worry and rumination. Also, this study aimed to predict vegetative and nonnegative (cogniting) symptoms of major depressive disorder (MDD) based on these two constructs. This study was conducted with a creational research method. 45 patients (18 male and 27 female) diagnosed with MDD were selected using convenience sampling method. The completed Pennsylvania state worry questionnaire ruminative response scale metacognitive questionnaire-30 negative and positive beliefs about rumination scale, and Beck depression inventory results of pearson correlation showed a significant correlation between positive and negative metacognitive beliefs about rumination and severity ruminative thoughts. Besides, there was a posiive significant correlation between ruminative thoughts and vegetative and non vegetative symptoms in MDD (p<.01). Furthermore, multiple regression method results showed that the combination of ruminative thoughts and being worried explained 26 percent of vegetative and non vegetative (cognitive) symptoms (p<.01). Results suggested the effect of the third level of cognition (metacognition) on the second level (style of thinking) in rumination.این پژوهش با هدف تعیین رابطه باورهای فراشناختی با نگرانی و نشخوار فکری و نیز پیشبینی و تبیین نشانگان نباتی و غیرنباتی افسردگی اساسی بر مبنای این سازهها انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود که 45 (18 مرد و 27 زن) فرد مبتلا به افسردگی اساسی با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامههای نگرانی ایالت پنسیلوانیا، مقیاس پاسخهای نشخواری ، فراشناخت30، مقیاس باورهای مثبت و منفی درباره نشخوار فکری و افسردگی بِک را تکمیل کردند. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین باورهای فراشناختی مثبت و منفی درباره نشخوار فکری با شدت نشخوارفکری همبستگی معنادار وجود دارد و همچنین بین شدت نشخوار فکری با نشانگان نباتی و غیرنباتی همبستگی مثبت معناداری وجود داشت (01/0P<). بهعلاوه، نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان دادکه، ترکیب متغیرهای شدت نشخواری و شدت نگرانی 26 درصد از واریانس نشانههای نباتی و غیرنباتی را تبیین میکنند (01/0P<). یافتهها حاکی از اثرگذاری سطح سوم شناخت (فراشناخت) بر سطح دوم شناخت (سبک تفکر) در مورد نشخوار فکری است.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421Effectiveness of Written Emotional Disclosure in Symptoms of Depression, Hope Level in Adolescents Exposed to Traumaاثربخشی افشای هیجانی نوشتاری برکاهش علائم افسردگی و افزایش امید در بین نوجوانان مواجه شده با آسیب1251413971FAعلیعیسی زاده گاندانشگاه ارومیهفرزانهمیکائیلی منیعلیلاحسن زادهJournal Article20151206The aim of this study was to investigate the effectiveness of written emotional disclosure in depression symptoms and hope in adolescents exposed to trauma. Therefore 30 subjects with exposure to trauma were selected from Uromiyeh Behzisty Organization and they were assigned in two experimental and control groups (15 people in each group). All subjects completed the Beck depression inventory and Hope scale in two stages, pre-test and post-test. The open-ended writing type of writing disclosure method was instructed to the experimental group, however, the control group did not receive such a training. Results of analysis of covariance showed that writing disclosure had a positive effect in reducing the severity of depressive symptoms and promotion of hope level. Consequently, writing disclosure method could be considered as a low-cost, efficient, and effective method with in the improvement of depressive symptoms and hope. Therefore, it could be considered, by psychotherapists for encountering and coping with negative life events.هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر افشاسازی هیجانی نوشتاری روی علائم افسردگی، سطح امید در نوجوانان مواجه شده با آسیب بود. بدین منظور نمونهای 30 نفری از نوجوانان مواجه شده با آسیب تحت پوشش سازمان بهزیستی ارومیه انتخاب شده و در دو گروه 15 نفری آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمامی شرکتکنندگان در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون، آزمونهای افسردگی بک و مقیاس امید اسنایدر را تکمیل نمودند. روش افشای نوشتاری از نوع نوشتن باز به اعضای گروه آزمایشی آموزش داده شد اما گروه گواه تحت چنین آموزشی قرار نگرفت. تجزیه و تحلیل دادهها با روش تحلیل کواریانس نشان داد که افشای نوشتاری در کاهش شدت علائم افسردگی و افزایش سطح امید نوجوانان مواجه شده با آسیب تأثیر مثبت دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر میتوان روش افشای هیجانی نوشتاری را بهعنوان شیوهای آسان، کمهزینه، موثر و کار آمد با قابلیت کاربرد وسیع در بهبود علائم افسردگی و افزایش سطح امید دانست. این روش میتواند در رویارویی و مقابله با وقایع منفی زندگی مورد توجه روان درمانگران قرار گیرد.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421Comparison of the Effect of Teaching with Analogy and Cooperative Learning in Interaction with Learning Styles on Learning Outcomes and Attitude towards Scienceمقایسه تأثیر تدریس با الگوی قیاسگری (TWA) و یادگیری مشارکتی در تعامل با سبکهای یادگیری ترجیحی بر بازدههای یادگیری و نگرش نسبت به علوم1431693972FAاسکندرفتحی آذردانشگاه تبریز0000-0001-7875-4986منصوربیرامیدانشگاه تبریز2585501500020000شهرامواحدیدانشگاه تبریز0000-0002-4634-1092وحیدهعبدالهی عدلی انصاردانشگاه تبریزJournal Article20151206The propose of this study was to a compare the effect of teaching with analogy model and cooperative learning in interaction with learning styles based on learning outcomes and attitude toward science course. The sample of the study consisted of four classes, 10 student in 3<sup>rd</sup> grade schools, which were selected by a random cluster method.
One of the classes was assigned to the control group, and the other three classes were assigned to the experimental ones. The control group received traditional instructional method and experimental groups received: (1) teaching with analogy model, (2) textual elaborated analogy as extracurricular, and (3) cooperative learning. Data were collected through science achievement test, attitude toward science scale, and preference learning style inventory. Results of multivariate analysis of variance showed that students thought with analogy and cooperative learning had better learning outcomes than textual elaborated analogy as extracurricular and control groups. There was not a significant deference between teaching with analogy group and cooperative learning one in terms of learning outcomes. It is important to mention that the learning styles hadnot a significant effect on learning outcomes. Also its interaction with groups did not show a significant deference on learning outcomes of the students. Results of analysis of covariance showed that there was not a significant deference between experimental and control groups on attitude toward science course. Based on the findings, it is recommended to use analogies as instructional model in science course teaching and learning classes for better academic improvement of students.هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر تدریس با الگوی قیاسگری و یادگیری مشارکتی در تعامل با سبکهای یادگیری بر بازدههای یادگیری و نگرش نسبت به علوم بود. نمونه تحقیق متشکل از 107 دانشآموز چهار کلاس سوم راهنمایی شهر تبریز بوده که بهطور تصادفی خوشهای از جامعه آماری انتخاب شده بودند. یکی از کلاسها بهعنوان گروه کنترل و کلاسهای دیگر به عنوان گروههای آزمایشی لحاظ شدند. گروه کنترل آموزش به شیوه سنتی را دریافت نمود و گروههای آزمایشی (1) تدریس با الگوی قیاسگری، (2) قیاسگری توضیحی متنی بهعنوان فوقبرنامه و (3) یادگیری مشارکتی را دریافت نمودند. دادهها بوسیله آزمون پیشرفت تحصیلی علوم، مقیاس نگرش نسبت به علوم و پرسشنامه سبکهای یادگیری ترجیحی گردآوری شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد دانشآموزانی که با الگوی قیاسگری و یادگیری مشارکتی تدریس شدهاند در مقایسه با گروههای قیاسگری توضیحی متنی به عنوان فوقبرنامه و کنترل بازدههای یادگیری بهتری دارند. بین بازدههای گروه تدریس با الگوی قیاسگری و گروه یادگیری مشارکتی تفاوت معنیداری وجود نداشت. نکته قابل توجه اینکه، اثر سبکهای یادگیری تأثیر معنیداری بر بازدههای یادگیری دانشآموزان نداشت، همچنین تعامل آن با گروه تفاوت معنیداری بر بازدههای یادگیری دانشآموزان نشان نداد. نتایج تحلیل کوورایانس نشان داد که بین گروههای آزمایشی و کنترل در نگرش نسبت به علوم تفاوت معنیدار وجود ندارد. با توجه به این یافتهها، پیشنهاد میگردد از قیاسگریها بهعنوان الگوی آموزشی در تدریس و یادگیری کلاسهای علوم جهت پیشرفت تحصیلی بهتر دانشآموزان استفاده شود.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421Relationship between Preceptions of Parental Behavior and Depression and Anxiety in Children: Mediating Role of Early Maladaptive Schemasارتباط ادراک رفتار والدین با افسردگی و اضطراب در فرزندان: با نقش میانجی طرحوارههای ناکارآمد اولیه1711933973FAفاطمهقنادیدانشگاه خوارزمیمحمدحسینعبدالهیدانشگاه خوارزمی تهرانمسیبیارمحمدی و اصلدانشگاه همدانJournal Article20151206Negative perceptions of parental behavior affects a person's cognitive structures and makes him susceptible to psychological pathologies, The aim of this study was to determine the mediating role of early maladaptive schemas in relationship between parental perceptions and depression and anxietyin children. The present study condacted with a correlational research method. Statistical population included all normal students and students referred to counseling center of Bu Ali Sina University of Hamedan in 2013. In this study, both clinical and non-clinical samples were used; the study sample included 69 clinical people and non-clinical 134 people. Clinical sample was selected by convenience sampling and non-clinical one was selected through a multistage cluster method. The instruments used for data collection were Parental Bonding Instrument SCL-90 questionnaire and short form of the Young questionnaire. Data were analyzed using multivariate regression method. The results showed that early maladaptive schemas had a mediating role in relation between perceptions of parental behavior and depression and anxietyin children. Besides, maladaptive schemas of emotional deprivation, social isolation/alienation, vulnerability to harm, dependence/ incompetence, and emotional inhibition mediated more than the other schemes inrelation between depression as well as anxiety. Results showed that inappropriate behavior of parents (poor caring and overprotection) played an important role in formation of cognitive and mental vulnerability in children; therefore, determining the mediating role of early maladaptive Schemas in the relationship between perceptions of parental behavior and psychological pathologies can be useful in the prevention and treatment of mental disorders.ادراک منفی از رفتار والدین، ساختارهای شناختی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد و او را مستعد ابتلا به آسیبهای روانشناختی میسازد، هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی طرحوارههای ناکارآمد اولیه در ارتباط بین ادراک رفتار والدینی با افسردگی و اضطراببود.روش پژوهش توصیفی بود، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان عادی و دانشجویان مراجعهکننده به مرکز مشاوره دانشگاه بوعلی سینای شهر همدان در سال 1392 بود. در این پژوهش از دو نمونه بالینی و غیربالینی استفاده شد، نمونه بالینی شامل 69 نفر و نمونه غیربالینی 134 نفر بود. جهت انتخاب نمونه بالینی از روش نمونهگیری در دسترس و برای نمونه غیربالینی از خوشهای چندمرحلهای استفاده شد. در این پژوهش از سه پرسشنامه ارتباط والدینی پارکر، آزمون SCL-90-R فرم کوتاه طرحواره یانگ استفاده شد. دادهها با استفاده از رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند.نتایج پژوهش حاکی از نقش میانجی طرحوارههای ناکارآمد اولیه در ارتباط ادراک رفتار والدین و افسردگی و اضطراب بود و طرحوارههای ناکارآمد محرومیت هیجانی، بیگانگی اجتماعی، آسیبپذیری نسبت به ضرر، وابستگی/ بیکفایتی و بازداری هیجانی بیش از سایر طرحوارهها میانجی ارتباط ادراک رفتار والدین با افسردگی و اضطراببودند. یافتهها نشان داد رفتارهای نامناسب والدین (مراقبت ضعیف و محافظت بیش از حد) با شکلگیری آسیبپذیری شناختی و روانی در فرزندان نقش بسزایی دارد،بنابراین تعیین نقش میانجی طرحوارههای ناکارآمد اولیه بین ادراک رفتار والدین و آسیبهای روانشناختی در پیشگیری و درمان اختلالات روانی میتواند مفید باشد.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421Effects of Three Methods of Group Discussion about Moral Dilemmas, Dialogue In-small Groups and Lecturing on the Improvement of Moral Judgment in Second Grade High School Female Studentsتأثیر سه روش بحث گروهی درباره معماهای اخلاقی، گفتگو در گروههای کوچک به روش مشارکتی و سخنرانی، بر رشد قضاوت اخلاقی دانشآموزان دختر پایه دوم متوسطه1952393974FAفرهادکریمیپژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورشخسروباقریدانشگاه تهرانعلیرضاصادق زاده قمصریدانشگاه تربیت مدرسJournal Article20151206The purpose of this research was investigating the effects of three methods of group discussion in the classroom about moral dilemma, dialogue about moral dilemma in cooperative-small groups and lecturing about moral issues the improvement of students’ moral judgments. Therefore, by random sampling, one high school amongst all high schools of 18 education districts of Tehran was selected and 77 students of that school were randomly selected and assigned to two experimental groups (group discussion, included 23 people and dialogue in small groups included 26 people) and the control group (lecture method included 28 subjects). Research method was experimental pretest-pottest with a controlgroup. For the assessment of moral judgment, Defining Issue test (DIT) was used both in pretest and posttest. The reliability index of this scale was verified (µ=.86). Conducting pretest the treatments included group discussion about moral dilemmas, dialogue in cooperative-small groups about moral dilemmas and lecturing by teacher about moral issues were presented to experimental and control groups respectively for 12 sessions. Data were analyzed by t-test for independent groups, ANOVA, ANCOVA, Wilcoxon test for matched-pairs signed-ranks and chi square. The results indicated that: group discussion and dialogue insmall groups had positive and significance (x<sup>2</sup>) on the improvement of moral reasoning of students but lecture method had no effect on moral reasoning, Besides, the effect of dialogue in small groups was more than group discussion on students’ moral reasoning. And both group discussion and dialogue groups had a better performance than lecturing grouping terms of higher level of moral judgment, which was statistically significant. Also, results of analysis of covariance showed that the positive changes in moral judgements in group discussion and dialogue groups were not due to conducting OIT pretest and familiarity with the test, rather, participating in experimental groups had cause the improvement of moral judgment.هدف از اجرای این پژوهش، بررسی تأثیر سه روش بحث گروهی درباره معماهای اخلاقی، گفتگو در گروههای کوچک به روش مشارکتی درباره معماهای اخلاقی و سخنرانی درباره موضوعات اخلاقی، بر رشد قضاوت اخلاقی دانشآموزان بود. به منظور دستیابی به این هدف، از بین کلیه مدارس متوسطه دخترانه منطقه 18 تهران، یک مدرسه با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شد، سپس از میان دانشآموزان پایه دوم آن و از طریق روش انتخاب و واگذاری تصادفی، 77 نفر در قالب دو گروه آزمایشی (بحث گروهی مرکب از 23 نفر، گفتگو در گروههای کوچک، مرکب از 26 نفر) و گروه گواه (روش سخنرانی، مرکب از 28 نفر) قرار گرفتند. جهت اجرای تحقیق از طرح تجربی پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه استفاده شد. به منظور سنجش قضاوت اخلاقی دانشآموزان در پیشآزمون و پسآزمون، از آزمون تعریف مسایل (DIT) استفاده شد و شاخص پایایی آن مورد تأیید قرار گرفت (86/0=a). پس از اجرای پیشآزمون، مداخله آموزشی شامل بحث گروهی درباره معماهای اخلاقی، گفتگو در گروههای کوچک درباره معماهای اخلاقی و سخنرانی معلم درباره موضوعات اخلاقی به مدت 12 جلسه به ترتیب به گروههای بحث گروهی، گفتگو در گروههای کوچک و سخنرانی ارائه شد. دادهها با استفاده از آزمونهای t، تحلیل واریانس، تحلیل کواریانس، آزمون ویل کاکسون برای رتبههای علامت گذاری شده و مجذور کای (خی دو) تحلیل شد و نشان داده شد که: دو روش گفتگو در گروههای کوچک و بحث گروهی، تأثیر مثبت و معنیداری بر رشد استدلال اخلاقی دانشآموزان داشتهاند و روش سخنرانی تأثیری نداشته است، تأثیر روش گفتگو در گروههای کوچک بر رشد استدلال اخلاقی دانشآموزان، از تأثیر روش بحث گروهی بیشتر بوده است، اعضا دو گروه بحث گروهی و گفتگو در گروههای کوچک، از نظر ارتقا به مرحله بالاتر قضاوت اخلاقی، در مقایسه با اعضا گروه سخنرانی، عملکرد بهتری داشتهاند که از نظر آماری معنیدار بود. همچنین تحلیل کوواریانس نشان داد که تغییرات مثبت ایجاد شده در قضاوت اخلاقی اعضا دو گروه بحث گروهی و گفتگو در گروههای کوچک، ناشی از اجرای پیشآزمون DIT و آشنایی با مواد آزمون نبوده است، بلکه شرکت در گروههای آزمایشی سبب ارتقای قضاوت اخلاقی آنها شده است.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421The Study of Psychometric Properties of Strictness Questionnaire and Its Relationship with Life Satisfactionبررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه قاطعیت و رابطه آن با رضایت از زندگی2412583975FAداودمعنوی پوردانشگاه آزاد واحد گرمسارحمیدرضاوطن خواهدانشگاه آزاد واحد تنکابنناصررحیم پوردانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزJournal Article20151206The objective of the present study is to examine the psychometric properties of strictness questionnaire and its relationship with to life satisfaction among students. The population of this research was all during 2011-12 academic years. Therefore 416 students were chosen by a cluster sampling. They completed strictness and life satisfaction questionnaires. Results of factor analysis showed that the validation coefficient was 84. Principal components analysis was used to examine the validity. Using varimax rotation and considering the assumptions of factor analysis, percentage of variance, and the plot, 7 factors (expression, the power to say no, flexibility, respecting one’s rights, assertiveness, feeling more comfortable with others, having the capacity to be criticized) were extracted that totally the 40.036 percent of the variance. Factor matrix revealed that the first factor had the highest load factor and its contribution more than the other factors. Also, concurrent validity was used to ensure the validity of the research instruments, which revealed that life satisfaction did not have any significant correlation with the subscales and with the strictness questionnaire except with feeling more comfortable with others (sixth subscale). Finally, percent norm was presented for the questionnaire.پژوهش حاضر به منظور اعتبار و رواسازی پرسشنامه قاطعیت (گمبریل و ریکی) و رابطه آن با رضایت از زندگی در بین دانشآموزان پسر شهر تبریز که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند صورت گرفت. به همین منظور تعداد 416 نفر دانشآموز پسر به روش نمونهگیری خوشهای بهعنوان نمونه انتخاب شد .و با استفاده از پرسشنامه 40 سوالی قاطعیت و 5 سوالی رضایت از زندگی در مورد آنها اجرا و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پس از اجرای تحلیل عاملی ضریب اعتبار 84/0 بهدست آمده است که یک اعتبار مورد قبولی است. برای بررسی روایی سازه و پاسخ به این سؤال که مقیاس قاطعیت از چند عامل اشباع شده است از روش تحلیل مؤلفههای اصلی (pc) استفاده شده است. با استفاده از شیوه چرخش متمایل و با توجه به مفروضههای تحلیل عاملی، درصد تبیین واریانس و شیب نمودار در نهایت 7 عامل (بیان احساسات، قدرت نه گفتن، انعطافپذیری، محترم شمردن حقوق خود، جرأتورزی، احساس راحتی در ارتباط با دیگران، انتقادپذیری) استخراج گردید .که روی هم 036/40 درصد واریانس را تبین میکند. ماتریس عاملی نشان داد که عامل یکم دارای بیشترین بار عاملی و سهم آن نیز از سایر عاملها بیشتر بود. همینطور برای اطمینان از روایی ابزار پژوهش از روایی همزمان استفاده شد و نشان داد که رضایت از زندگی با هیچیک از خردهمقیاسها و خود پرسشنامه قاطعیت همبستگی معناداری نداشت بجز خردهمقیاس احساس راحتی در ارتباط با دیگران (عامل6). و در آخر هنجار درصدی برای پرسشنامه تهیه شد.دانشگاه تبریزفصلنامه پژوهش های نوین روانشناختی2717-385293320150421Effectiveness of Social Skill Training with Cognitive-Behavioral Approach in Reducing the Symptoms of Internalizing Behavioral Disorders in Studentsاثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی با رویآورد شناختی ـ رفتاری بر کاهش نشانههای اختلالهای رفتاری دروننمود در دانشآموزان2592803976FAطیبهیگانهدانشگاه آزاد واحد تنکابن، باشگاه پژوهشگران جوانJournal Article20151206According to in creasing the prevalence of internalizing behavioral disorders in students and experts’ emphasis on early diagnosis and intervention, aim of the present study was examining the effectiveness of social skill training with cognitive-Behavioral Approach on Reducing Symptoms of Internalizing Behavioral Disorders in Students.The method of the research is experimental and research design was pretest, post-test with control group and a two-month follow-up. Statistical population included all female elementary students in 5<sup>th</sup> and 6<sup>th</sup> grades with internalizing behavioral disorders in Langrood city in 2012-13 academic years. 30 individuals were selected by random multistage clustering and divided in two experimental and control groups. In order to evaluate the internalizing behavioral disorders, child behavior checklist was used. Walker social skills training curriculum was presented in 17 sessions during two months for members of experimental group. Repeated Measures ANCOVA was used for data analysis. Results indicated that there was a significant difference between the rate of symptoms of internalizing behavioral disorders in both control and experimental group in post-test and follow up stages.Based on the effectiveness of social skill training in the reduction of symptoms of internalizing behavioral disorders, it could be used besides school formal curriculum.باتوجه به فزونی میزان شیوع اختلالهای رفتاری دروننمود در دانشآموزان و تأکید متخصصان بر تشخیص و مداخله زودهنگام؛ هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارتهای اجتماعی با شیوه شناختی ـ رفتاری بر کاهش نشانههای اختلالهای رفتاری دروننمود در دانشآموزان بود. روش پژوهش حاضر آزمایشی است طرح به کار رفته در این پژوهش، طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل و همچنین مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانشآموزان دختر پایه پنجم و ششم ابتـدایی مظنون به اختلالهای رفتاری دروننمود شهر لنگرود در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل میدادند. تعداد 30 نفر از این دانش آموزان با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تصادفی انتخاب و به شیوه تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای سنجش اختلالهای رفتاری دروننمود از سیاهه رفتاری کودک استفاده شد. برنامه آموزش مهارتهای اجتماعی <em>والکر</em> در طی 17 جلسه به مدت دو ماه برای افراد گروه آزمایش ارائه گردید. جهت تحلیل دادههای جمعآوری شده از آزمون تحلیل کوواریانس اندازهگیری مکرر استفاده شد. تحلیل دادههای این پژوهش نشان داد که در مرحله پسآزمون و پیگیری، بین دو گروه آزمایش و کنترل، در میزان نشانههای اختلالهای رفتاری دروننمود تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به مؤثر بودن آموزش مهارتهای اجتماعی در کاهش نشانههای اختلالهای رفتاری دروننمود دانشآموزان، بنابراین میتوان از این روش در کنار برنامههای رسمی مدارس استفاده نمود.